ماجرای ورود ابزار و ادوات و ساختار هواشناسی به مشهد

هوای مشهد به شدت بامزه است!

نویسنده : غلامرضا آذری خاکستر
 ورود تجهیزات و راه‌اندازی ساختار هواشناسی در مشهد، ماجرای جالبی دارد. شهری که به قول قدیمی‌ها، چهارفصل را می‌توان در یک «روز»ش دید، در طول تاریخ فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده تا به این ظرفیت مجهز شده است.انبوه مسافرانی که در طول تاریخ توشه سفر را به نیت این مقصد می‌بستند، اهمیت اطلاع از احوالات جو را دو چندان می‌کند. در ادامه مطلب برای شما از ماجرای ورود ابزار و ادوات هواشناسی تا پیش‌قدمی انگلیسی‌ها برای اطلاع از «جَوِ» مشهد نوشته‌ایم:
توصیف غم انگیز هوا
در نسخ تاریخی اوصافی غم‌انگیز از آب و هوای مشهد ارائه شده، چرا که مشهد را از هر طرف، مناطق خشک احاطه کرده بود. در تابستان، خورشید سوزان، درجه حرارت این دشت‌ها را تا میزان گرمای مناطق حارّه بالا می‌برد.[1] گروهی از سیاحان نیز از بادهای مشهد و حومه آن چنین نوشته‌اند: قسمت هایی از شهر که در مجاورت ارتفاعات قرار گرفته از وزش بادها مصون است. باد اغلب از سمت شرق و شمال شرق و بیشتر در فصل تابستان می وزد. در زمستان جهت بادها متغیر است. میانگین بارندگی سالیانه مشهد طی سال های1900تا 1904م. 6 /198 میلی‌متر گزارش شده است.[2]
سیاحانی که در دوره قاجار به مشهد آمده اند از بارش برف های سنگین در زمستان یاد کرده اند؛[3] «در زمستان بوران‌های وحشتناکی که از شمال به این سو می وزد، زمین‌های این شهر را از برف می‌پوشاند. بهار و پاییز مشهد بسیار زیبا، اما مدت آن بسیار کوتاه است؛ به طوری که زائر مسلمان در هر فصل سال و از هر راهی که به این شهر سفر کند، ناگزیر با یک سلسله محرومیت‌ها، خستگی و خطرهایی رو به رو می‌شود که جاذبه‌های مشهد را به چشم او زیباتر جلوه می‌دهد.[4]»
تابستان های داغ
اما همان‌قدر که سرما امان مسافران تاریخی این شهر را بریده بود، گرما هم طاقت شان را طاق کرده بود. مثلا «دکتر گابریل» که در سال 1933م./1312ش. برای گذراندن تابستان به مشهد آمد، از آب و هوای شهرمان این‌طور نوشته است: «تابستان فوق العاده گرمی بود. در ماه ژوئیه میانگین دمای هوایش در روز 30 درجه سانتی گراد و حداقل آن در شب 20 درجه یا کمی بیشتر بود.[5] » دکتر تولوزان فرانسوی طبیب ناصرالدین شاه نیزاز محاسن و خوبی های هوای مشهد یاد کرده است «یکی از محسنات هوای این شهر عدم بادهای سخت سیاه گَردآلود و اعتدال کلیت هوای شب‌هاست و به همین جهت یقین می توان کرد که هرگاه جزئی مراقبت و مواظبت در تنظیف داخله شهر نمایند اهالی آن از اغلب امراض وافده و غیر وافده مصون مانند.[6] »
خیلی بامزه‌است هوا
عین السلطنه که سال 1324ق. مدتی در مشهد بوده درباره هوای غیرقابل پیش بینی مشهد نوشته است:«خیلی با مزه است، هوای این جا. تا پریروز هوا به شدت تمام گرم بود که شب با یک شمد در ماهتابی و روز در اتاق زیر که شبیه به زیرزمین است، لخت خوابیدن اشکال نداشت و گرم بود. دیشب قدری باد برخاست امروز صبح زود کمی باران آمد. به اندازه ای هوا سردشده است که در خانه سعید السلطنه با لحاف خوابیدم و درهای اطاق را تمام بستم. الان هم که.... هوا به‌قدری خنک است که بیرون نشستن اسباب سرماخوردگی می‌شود و باید در اتاق خوابید.[7] »
از دستگاه هواشناسی تا بمب خبری
در گزارش های محرمانه کنسولگری بریتانیا در خراسان از آب و هوا و وضعیت جوی؛ ذیل عنوان «اوضاع زراعت» نگاشته شده که در آن‌ها به مقدار بارش برف و باران در مناطق مختلف خراسان اشاره شده است.[8]گزارش‌های سرکنسول انگلیس در مشهد نشان می‌دهد اهمیت هواشناسی باعث شده بود تا پس از افتتاح کنسولگری، دمای هوا در ماه‌های مختلف سال به‌طور روزانه ثبت شود. همچنین برای نخستین‌بار کنسولگری انگلیس اقدام به نصب دستگاه‌های هواشناسی کرد. ورود این دستگاه‌ها در زمان سرکنسولگری «سرپرسی سایکس» 1906-1914م/ 1324-1332ق. انجام شده است. به نوشته آنتونی وین؛«هنگامی‌که سایکس محموله‌ای سری از انواع آلات و ادوات را به کنسولگری برد، سوءظن اهالی مشهد را برانگیخت. افکار عمومی به دو بخش تقسیم شده بود که آیا ما در صدد ایجاد تلگراف بیسیم هستیم، یا این که بمب وارد کرده‌ایم. این ادوات در واقع مربوط به هواشناسی بود، ولی اعضای ملی‌گرای انجمن ایالتی، وقتی خیال‌شان راحت شد که برای بازرسی آن ها دعوت شدند. هنگامی که بدگمانی این گروه جوان برطرف شد، بی‌درنگ با سایکس گرم گرفتند.[9] »
دالمانی سیاح فرانسوی حکایت ورود دستگاه هواشناسی به مشهد را به طور مفصل روایت کرده است: « گویند چند سال قبل قونسول انگلیس مقیم مشهد به این فکر افتاد که یک کابینه هواشناسی در این شهر تأسیس نماید، بنابراین لوازم آن‌را از اروپا خواست و با کشتی و راه‌آهن به عشق آباد وارد کرد و چون می‌دانست که با وسایل نقلیه نمی‌توان آن ها را از سرحد به مشهد رسانید برای اجتناب از شکسته شدن، حمل آن ها را به‌عهده حمالان گذاشت که بر پشت خود از عشق آباد به ‌مشهد برسانند. این طریقه حمل ونقل موجب تفاسیر زیادی شد و کسانی‌که خود را اهل اطلاع می‌دانستند، در شهر مشهد شهرت دادند که این‌ها بمب هستند و قونسول آن‌ها را برای خراب کردن زیارتگاه شیعیان وارد کرده است و از ترس این که مبادا با وسایل نقلیه منفجر شوند، آوردن آن‎ها را به‌عهده حمالان گذارده است. بنابراین متنفذین محلی انجمنی تشکیل داده و پس از مشورت قرار بر این شد که از قونسول انگلیس راجع به این اشیا توضیحی بخواهند و تا جواب قانع کننده ای نشنوند، نگذارند که این اشیا به شهر وارد گردد. قونسول به‌فرستادگان پاسخ داد که مقصود من تأسیس یک کابینه هواشناسی است که فایده آن عاید اهالی این ایالت خواهد شد. این اسباب‌ها پس از آن که به‌جای خود نصب شد و به‌کار افتاد از باد و باران و توفان خبر می‌دهد و برای زارعین سودمند می‌باشد. با این که پاسخ قونسول از روی صداقت بود، گفته او را باور نکردند و همه به‌اتفاق چنین پنداشتند که تمام آن‌ها بمب‌های مخرب است و به قونسول پیغام دادند که باید این صندوق‌ها را قبل از رسیدن به‌شهر باز کند تا اعضای انجمن آن‌ها را معاینه نمایند و پس از بازرسی وارد شهر شود. قونسول خواسته آن ها را قبول نکرد و اشیا را در بیرون شهر محفوظ نگاه داشت. پس از چندی که مردم از سروصدا افتادند محرمانه آن‌ها را به‌تدریج به قونسولخانه آورد و کابینه را تأسیس نمود و متنفذین را دعوت کرد که در جشن افتتاح این کابینه حضور به هم رسانند. بنابراین انجمن تشکیل شد و پس از مشورت چنین نتیجه گرفتند که دیدن این اشیا برای آنان فایده‌ای ندارد و از شرکت در جشن هم خودداری کردند.[10] »
سال ها بعد با تاسیس کارخانه قند آبکوه، مهندس علایی رئیس کارخانه در یازدهم اسفندماه 1315، در نامه ای به کنسول انگلیس در مشهد، درخواست کرد تا گزارش های هواشناسی به او ارائه شود؛«نظر به این که قرار است کارخانه قند آبکوه در پاییز شروع به کار کند و متأسفانه به‌واسطۀ بدعت تأسیس، اطلاعات محققی از وضعیت جوی مشهد در دست نیست و به‌ قرار اطلاع حاصله در آن ژنرال قونسولگری مفخم، دستگاه معرفه جوی موجود می‌باشد؛ هرگاه موافقت فرمایید، صورتی از تغییرات جوی پنج‌ساله اخیر به این کارخانه ارسال شود، موجب کمال امتنان خواهد بود.»
کنسولگری انگلیس در مشهد ضمن پاسخ به نامه رئیس کارخانه قند آبکوه نوشته است: «در جواب نامه شماره 2450 مورخ 11 اسفند 1315 جناب‌عالی، محترماً اظهار می‌دارد، چنان چه سواد وضعیت جوی پنج‌سال گذشته مشهد را خواسته باشید، دوستدار حاضر است تقدیم نماید. بهتر است یک‌نفر را بفرستید تا سواد اوضاع لازمه را از دفترچه‌های جوی این ژنرال قونسولگری بردارد.» بیست سال بعد در سال 1335ش، از طرف بنگاه مستقل آبیاری، یک دستگاه هواشناسی تهیه و جهت استفاده به مشهد حمل و در محل کارخانه  قند آبکوه نصب و مورد استفاده قرار می گیرد.[11]
تلاش برای خرید دستگاه هواشناسی
در سال 1328آستان قدس رضوی طی مکاتباتی با دانشکده کشاورزی کرج در صدد خرید لوازم هواشناسی از جمله باران سنج و بادسنج برای ایجاد یک سرویس کوچک هواشناسی برمی‌آید.[12]
با ازدیاد مسافرت ها و ورود زائران به مشهد روزنامه خراسان در تاریخ 27 آبان 1335 در مقاله‌ای، خطاب به آقای جعفری استاندار خراسان به لزوم بهره‌گیری از دستگاه‌های هواشناسی در مشهد پرداخته و نوشته است: «... زائران با هوای مشهد آشنا نیستند، از خانه با لباس سبک به حرم می‌روند. از حرم که بیرون می‌آیند، می‌بینند هوا توفانی و سرد است، تا خانه کارشان ساخته است. هوای مشهد خودی و بیگانه سرش نمی‌شود. با خودی هم همین‌جوراست. ما هم که با هوای مشهد آشناییم از او دل خوشی نداریم. با ما‌ها هم بسیار بی‌مهری می‌کند. آدم که نمی‌تواند از خانه لباس‌های چهارفصلش را بردارد...»[13] ظاهراً این مقاله مورد توجه استاندار واقع ‌شده و وی به‌منظور پیش‌بینی وضع هوای مشهد دستور می‌دهد تا شهرداری یا اداره کشاورزی نسبت به خرید یک دستگاه هواشناسی اقدام نمایند.[14]همین می‌شود که در اواخر دهه 30 بالاخره اداره کل هواشناسی خراسان در مشهد تاسیس می شود تا مردم حال و هوای آسمان را بهتر بدانند.
منابع:
[1] .سفرنامه نیکلای خانیکوف، ص109
[2]. فرهنگ جغرافیایی ایران خراسان. ترجمه کاظم خادمیان. مشهد: بنیادپژوهش های اسلامی. 1380، ص957
[3] . سفرنامه ژنرال سرپرسی سایکس یا ده هزار میل در ایران. ترجمه حسین سعادت نوری. تهران: کتابخانه ابن سینا. 1366، ص31
[4] . سفرنامه نیکلای خانیکوف، ص110
[5] . عبور از صحاری ایران. آلفونس گابریل. ترجمه فرامرز نجد سمیعی. مشهد: موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی. 1371. ص223
[6] . روزنامه سفر خراسان علینقی حکیم الممالک. زیر نظر ایرج افشار و دیگران. تهران. 2536. انتشارات فرهنگ ایران زمین ص264
[7] . روزنامه خاطرات عین السلطنه(قهرمان میرزا سالور). به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار .ج2. ص1681.
[8] . گزارش‌های محرمانه کنسولگری انگلستان در سیستان و قاینات سال‌های ‎۱۹۱۲ تا ‎۱۹۱۴ میلادی ‎۱۲۹۰ تا ‎۱۲۹۲ خورشیدی.گردآورنده ومترجم محمود رفیعی. تهران: هیرمند، ‎۱۳۹۵. ص43
[9] . ایران در بازی بزرگ. آنتونی وین، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی. تهران: پیکان 1383، ص201
[10]. سفرنامه از خراسان تا بختیاری، هانری رنه دالمانی، ص580
[11]. روزنامه خراسان، 8 شهریور 1335، ص 4
[12]. مرکز اسناد آستان قدس رضوی سند شماره: 20/67805
[13]. همان، 17 آبان 1335، ص5
[14]. همان، 30 آبان 1335، ص 6