یادداشت

بایدها و نبایدهای توسعه کارآفرینی در ایران

نویسنده : محمود احمدی مدیرکل تعاون کار و رفاه اجتماعی خراسان رضوی
امروزه و در جهانی که بر محور تحول می‌چرخد، «کارآفرینی» به عنوان ساز و کاری موثر با هدف توسعه اقتصادی از طریق نوآوری، ایجاد اشتغال وگسترش رفاه در جامعه مطرح است. بسیاری از پژوهشگران تجلی واقعی و عملی کارآفرینی را در تعداد بنگاه های در اصطلاح پُررشد و نوآور در کشورهای مختلف می دانند. در گزارش اکوسیستم جهانی استارت آپ ها ادعا می شود که امروزه کارآفرینی رو به رشد و پر تاثیر، از هر زمان دیگری برای اقتصاد جهانی حیاتی‌تر است. کمیسیون اروپا در راهبرد اروپای 2020، بیان می کند که اقتصاد صنعتی و نیمی از مشاغل سنتی جهان در حال نابودی هستند، بنابراین دولت ها باید به فکر اجرای برنامه هایی برای ایجاد رنسانس کارآفرینی در کشورهای خود باشند.
جهت گیری فوق موجب شده است تا سیاست های نوآوری و کارآفرینی (در تکمیل یکدیگر) در دستور کار کشورهای خواهان توسعه قرار گیرد. در کنار سیاست های کارآفرینی که بیشترین توجه را به ایجاد کسب و کارهای کوچک داشته است و از این رو تمرکز بر آموزش و توانمندسازی افراد و تشویق آن ها به ایجاد کسب و کار دارد، سیاست های نوآوری موجب ارتقای بهره وری شده است و زمینه رشد بنگاه ها را فراهم می آورد. مطالعات OECD نشان داده که بیش از نیمی از رشد بهره وری در کشورهای توسعه یافته حاصل نوآوری در بنگاه هاست. در واقع انتظار می رود که کسب و کارهای کارآفرینانه و نوآور ظرفیت زیادی برای رشد داشته باشد و از این طریق سهم زیادی در تولید ثروت (رشد اقتصادی) و ایجاد اشتغال (بهبود کیفیت زندگی و رشد اجتماعی) در کشورها ایفا کنند. مطالعات انجام شده درباره پدیده «بنگاه های پُر رشد(  HGFs) » به این انتظار پاسخ مثبت داده است.
اما شکست این بنگاه های اقتصادی در ایران به چند دلیل است که از جمله آن ها می توان به نداشتن دانش، تجربه و مهارت های مورد نیاز کارآفرینی و ضعف در اجرا، بازاریابی ، مشکلات ناشی از شراکت نامناسب ، انعطاف پذیری پایین، مشکلات مالی، اصرار بر خطا و وابستگی به مسیر خطا، نامساعد بودن محیط کسب و کار و... اشاره کرد.
با توجه به مطالعات و شواهد موجود ریسک گریزی، قوم گرایی و اعتماد بین شخصی در استان خراسان رضوی نسبت به دیگر استان های کشور کمتر است چنین ریسک‌گریزی به تمایل نداشتن تحصیل‌کردگان استان به کارآفرینی منجر شده و شکل گیری بنگاه های کوچک خانوادگی و گسترش اقتصاد غیررسمی را دامن می زند.
با وجود تنوع زیاد و رقابتی بودن صنایع در استان، متاسفانه رشد فناوری مطلوب نیست و قابلیت جریان دانش ضمنی بین صنایع استان کم است که به نظر می رسد کمبود شاغان دارای تحصیلات عالی در صنایع دلیل اصلی آن باشد. فعالیت صنعتی استان عمدتا در دو بخش «ساخت محصولات غذایی و انواع آشامیدنی ها» و «ساخت وسایل نقلیه موتوری» تعریف می‌شود که از فناوری در هر دو رشته  کم استفاده شده است.
تا زمانی که نهادهای آموزشی، صرفا آموزش محور باشند؛ قطعا ما راه به جایی نخواهیم برد باید آموزش ها به سمت مهارت محوری و کارآفرینی تغییر یابد. به اعتقاد نگارنده، کارآفرینان لزوما کارآفرین متولد نمی شوند، بلکه می توان کارآفرین را از طریق فعالیت های مدون و مناسب آموزشی پرورش داد. از این رو تمرکز بر آموزش و توانمندسازی افراد و تشویق آن ها به ایجاد کسب و کار می تواند گره گشا باشد.
در ایران تاکنون تلاش های زیادی درباره آموزش و ترویج کارآفرینی و ایجاد نهادهای  پشتیبان کارآفرینی (مراکز رشد- مراکز مشاوره_ صندوق های سرمایه گذاری ریسک پذیر و...) صورت گرفته است. اما به دلیل نبود نگاه سیستمی و همچنین نبود نهاد متولی سیاست های کارآفرینی در کشور، اکوسیستم های طراحی شده پیوندهای ضعیفی دارند که آن ها را ناکارآمد کرده است.
از این رو تقویت پیوندها از طریق شبکه سازی بازیگران یکی از مهم ترین سیاست هایی به شمار می‌آید که لازم است در تکمیل تلاش های پیشین صورت گیرد. شایان توجه است که مطالعات دیده بان جهانی (2015) رتبه ایران را در «ایجاد کسب و کارهای جدید» در میان 60 کشور جهان 23 اعلام کرده است که تا حدودی جایگاه مناسبی ارزیابی می‌شود. این کسب و کارهای نوپا برای آینده خود رشد زیادی را نیز متصور بوده اند. (رتبه 25). اما واقعیت آن است که بررسی آمار بیمه شدگان تامین اجتماعی طی سال های 91 تا94 نشان می دهد که «نرخ بنگاه های پر رشد» در ایران (0.65درصد از کل کارگاه های مشمول تامین اجتماعی) بسیار کمتر از کشورهای اروپایی (2 تا 3 درصد) است. به عبارتی به نظر می رسد موانع رشد بنگاه ها در کشور فراوان است. اگر آمار بنگاه های پر رشد را به تفکیک استان های کشور بررسی کنیم به فاصله قابل توجه استان ها و در واقع نبود توازن شدید کارآفرینی در مناطق مختلف کشور نیز پی خواهیم برد. این امر ضرورت طراحی و پیاده سازی یک برنامه ملی شتاب دهندگی کارآفرینی در کشور را بیش از پیش نمایان می کند.
بنابراین وزارت کار یک برنامه ملی شتاب دهندگی با عنوان «800 یوز جوان» با هدف توسعه کارآفرینی و اشتغال پایدار از طریق گسترش کسب و کارهای با انتظار رشد زیاد، تدوین کرده است. در طراحی این برنامه به تجربه کشورهای جهان و همچنین نمونه های عملی موفق که توسط مراکز مشاوره کارآفرینی و شتاب دهنده ها در کشور اجرا شده، توجه شده است.
در این بسته با توجه به زیست بوم یوزپلنگ آسیایی در ایران و همچنین معنای فعل یوزیدن (جهیدن و سریع دویدن) انتخاب شده است. هدف اصلی این برنامه،پرورش کارآفرینان مولد و بسترسازی برای ایجاد کسب و کار های پُر رشد در فضای بهبود یافته و کارآفرینانه است. در گزارش شاخص جهانی کارآفرینی 2006 به لزوم ایجاد سالانه یک بنگاه پُر رشد به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت، اشاره کرده و بنابراین با توجه به جمعیت ایران، ایجاد دست کم 80 بنگاه با انتظار رشد زیاد به عنوان هدف کمی این طرح تعریف شده است.