یادداشت

لزوم حرکت از گردشگری انبوه به سوی گردشگری خلاق

نویسنده : معصومه توانگر سرپرست معاونت گردشگری خراسان رضوی

اقتصاددانان از صنعت گردشگری به‌عنوان یک صنعت مولد سرمایه و اشتغال‌زا نام می‌برند و توجه خاصی به این صنعت دارند؛ لذا معتقدند توسعه صحیح گردشگری به لحاظ اقتصادی موجب افزایش ارزآوری می‌شود. در قلب اقتصاد فرهنگی، گردشگری قرار دارد و پیش‌بینی می‌شود گردشگری تا دهه آینده(2020-2010)در صدر پُردرآمدترین صنایع جهان قرار گیرد. همچنین انتظار می‌رود تا این صنعت بیش از 40درصد اشتغال جهان را به‌خود اختصاص دهد و حدود 9/6درصد در سال رشد کند، به‌طوری که  درآمد آن  از 7/5 تریلیون دلار در سال 2010 به 1/11تریلیون دلار در سال 2020 برسد. تعداد گردشگران از 940میلیون نفر در سال 2010 به 7/1میلیارد نفر در سال 2020  و اندازه اشتغال گردشگری جهانی از 260میلیون در سال 2011 به 320 میلیون در سال 2021 افزایش یابد. بنابراین بسیاری از کشورها تلاش می‌کنند تا صنعت گردشگری را توسعه دهند، به ویژه کشورهایی که این مقوله، محور سرمایه‌گذاری آن‌ها بوده، به دنبال توسعه گردشگری خلاق هستند. یعنی گذار از الگوهای سنتی گردشگری(همان گردشگری انبوه که با حمل تعداد زیادی از مردم در یک بازه زمانی کوتاه به مکان‌های مورد علاقه، بدون مشارکت در فرهنگ‌های محلی تعریف می‌شد) و حرکت به سمت خلاقیت در گردشگری. براین اساس خلاقیت در گردشگری مهم‌تر و باارزش‌تر می‌شود و با افزایش رقابت بین مقاصد گردشگری، هر مقصد برای ایجاد تفاوت و برتری نسبت به دیگر مقاصد رقیب، استراتژی‌های خلاقانه ارائه می‌کند. گردشگری خلاق به یک گردشگر فرصت یادگیری ویژگی‌های فرهنگی، میراث تاریخی و فعالیت‌های هنری و محلی را از طریق شرکت و تجربه عینی در این فعالیت‌ها ارائه می‌دهد. کلید موفقیت در صنعتِ رقابتیِ گردشگری، تامین تقاضاهای گردشگران از طریق ارائه محصول و خدمات خلاق است. صنعت گردشگری با تقاضای بیشتر مشتریان، قوانین جدید، جهانی شدن و تأثیر فناوری مواجه است، بنابراین استعداد خلاق، مبنایی برای مزیت رقابتی شهرهاست و ترکیب مفاهیم خلاقیت و گردشگری برای رشد   چنین استعدادهایی ضروری است. توسعه شهرهای خلاق، خوشه‌های خلاق، صنایع خلاق و زمینه خلاق، می‌تواند در خدمت جذب طبقه خلاق باشد و اقتصاد را نجات دهد، جوامع را به هم پیوند دهد و فرهنگ محلی را احیا کند.
کشور ایران با برخورداری از سابقه تمدنی، فرهنگی و تاریخی خود، در زمره کشورهای دارای ظرفیت توسعه گردشگری   به شمار می‌آید. در سند چشم‌انداز 1404 کشور در راستای سیاست‌گذاری گردشگری، ظرفیت بالقوه جاذبه‌های گردشگری در ایران و بازارهای هدف خارجی مورد توجه قرار گرفته و جذب 20میلیون گردشگر بین‌المللی برای ایران در نظر گرفته شده و افزایش سهم کشورمان از شمار گردشگران جهانی از 9/0درصد در سال 83 به 52/1درصد در سال 1404(سال پایانی چشم‌انداز بیست ساله) و افزایش سهم کشور در شاخص درآمد گردشگری جهانی از 7/0درصد در سال به 2درصد پیش‌بینی شده است. به‌گونه‌ای که کشور ایران در افق برنامه 1404، باید سالانه نزدیک به 25میلیارد دلار از محل گردشگر ورودی، درآمد کسب کند. در همین راستا، خراسان رضوی با برخورداری از شرایط ویژه جغرافیایی و هم مرز بودن با مناطق دارای قرابت فرهنگی، وجود مرقد مطهر امام‌رضا(ع)، ظرفیت‌های بی بدیل فرهنگی، تاریخی و طبیعی، برخورداری از برندهای شاخص بین‌المللی(پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال 2017، شهر جهانی گوهر سنگ‌های قیمتی و نیمه قیمتی و...)، زیرساخت‌های اقتصادی، انرژی، حمل و نقل و... موردنیاز توسعه گردشگری، یکی از مهم‌ترین قطب‌های توسعه صنعت گردشگری در کشور است که علاوه بر پاسخگویی به گردشگران و زائران داخلی، ظرفیت کافی در راستای جذب گردشگران و سرمایه‌گذاران خارجی را نیز دارد.   
تاکید بر گردشگری و ظرفیت‌های آن در سیاستگذاری‌های توسعه منطقه‌ای و سیاست‌های ابلاغی ملی، با محوریت افزایش 15درصدی تعداد گردشگران خارجی استان، به عنوان قوه محرکه دستگاه‌های ذی‌ربط، گامی مثبت در راستای افزایش سهم بخش گردشگری در اقتصاد استان است و در صورت هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی صحیح، در فرصت باقی‌مانده تا سال1404، می‌تواند زمینه‌ساز تحولات اقتصادی چشمگیری در استان شود. در این راستا، سیستم مدیریت گردشگری استان نیازمند تدوین برنامه راهبردی استانی و برش‌های شهرستانی توسعه گردشگری است که در قالب «طرح جامع گردشگری استان» قابل اجرا خواهد بود، چرا که برنامه‌ریزی برای توسعه اقتصادی، در گام نخست نیازمند شناخت وضع موجود گردشگری استان و پس از آن، ارائه برنامه‌های راهبردی و عملیاتی مبتنی بر اطلاعات و آمار بهنگام است. چنین رویکردی می‌تواند زمینه بهره‌برداری از ظرفیت‌های ویژه و مزیت‌های رقابتی مناطق را مشخص کند و گردشگری انبوه کنونی را به گردشگری خلاق ارتقا دهد. گردشگران امروز، گردشگرانی فرهیخته‌تر از گذشته‌اند، به میزان بیشتری جویای آگاهی‌های تازه و سرمایه‌های فرهنگی هستند. آن‌ها همچنین جویای دریافت معنای عمیق‌تری از زندگی خویش اند و در تجارب شخصی خواهان اصالت بیشتری هستند. نسل سوم گردشگری با گردشگرانی مواجه است که از مرز دیدار صرف آثار تاریخی و طبیعی فراتر رفته‌اند و با حضور در بطن جامعه مقصد، به درک عمیق‌تری از آن می‌اندیشند. ایجاد چنین فضایی، در شهرهایی چون مشهد که از هویت فرهنگی و تاریخی برجسته‌ای برخوردار است، جهت‌گیری‌های آتی برنامه‌ریزی و مدیریت گردشگری را مشخص می‌کند و بر اهمیت و ضرورت هوشیاری سیاستگذاران این حوزه می‌افزاید.