
«استاد حسن سمندری» از معدود بازماندگان موسیقی مقامی درباره فراموشی هنر خراسان می گوید
تعداد بازدید : 1
موسیقی مقامی در پستوی فراموشی

مگر میشود سخن از هنر موسیقی مقامی خراسان به میان بیاید و از بزرگان این عرصه چون عثمان محمدپرست، غلامحسین سمندری، ذوالفقار عسگری پور، استاد غلامعلی پورعطایی، حاجقربان سلیمانی و دیگر خنیاگران یاد نشود که سالیان سال در این خطه با سرپنجههای سحرانگیزشان دل هر عاشقی را سرمست از صدای دوتار میکردند. استادانی که هر کدام یکی از حلقههای زنجیره طلایی موسیقی مقامی خراسان و از دوتارنوازان بزرگ این استان هنرخیز بودند که با رفتنشان، جان هنر را کمرمق کردند و موسیقی مقامی خراسان را به سوگ نشاندند. به گزارش ایسنا، فرصتی فراهم شد تا پس از اجرای زیبای «استاد حسن سمندری» از معدود بازماندگان موسیقی مقامی شرق خراسان در محضرش باشیم و از روزگاری که بر او و دوتارش میرود با حال و هوای این روزهای موسیقی مقامی گپوگفتی داشته باشیم. با همان لباس محلی خطه باخرز بر صندلی پلاستیکی مینشیند. با دو دستش به آرامی دستار را از سرش برمیدارد و با انگشتان پینهبسته، عرقی را که از خستگی بر پیشانیاش نشسته، پاک کرده و با صدای گرفتهاش خوش و بش میکند. او خود را شاگرد همه هنرمندان خراسانی میداند و با افتخار میگوید:«فرزند کوچک استاد غلامحسین سمندریام»؛ استادی که نام و آوازهاش تا دورترین شهرهای جهان هم رفته است.
زندگی در مسیر نوازندگی

این خنیاگر موسیقی مقامی که هنرش را از پدر فراگرفته است، میگوید: بیش از ۴۰ سال است که این ساز را کنار نگذاشتهام و همدم شبها و روزهایم است. سمندری که خوانندگی را از استاد شریفزاده و نوازندگی را از استاد سمندری فرا گرفته، در پاسخ به این سؤال که آیا وارث خوبی برای این هنر بودهاید یا نه، میگوید: در این مسیر زندگی و جانم را گذاشتهام. او که انگشتهایش بر اثر نواختن دوتار دچار ساییدگی شده و به جز دنبال کردن موسیقی مقامی، حرفه دیگری ندارد، به حال و روز این روزهای موسیقی مقامی اشاره میکند و میگوید: وقتی ساز دلها کوک نباشد، دوتار هم کوک نیست. با فعالیت یک سمندری هیچ وقت بهار نمیشود، باید در خراسان سمندریها باشند تا حال و روز این هنر خوش باشد. وی با اشاره به این که اگر دل پیران موسیقی کوک باشد، دل فرزندان و جوانان هم کوک میشود، اظهار میکند: وقتی مشکلاتمان روز به روز بیشتر شود، هیچگاه حتی فرزندانم این هنر را دنبال نخواهند کرد. این میطلبد هنرمندان این عرصه دیده شوند و مورد توجه قرار گیرند.
سمندری که از اوضاع این روزها نالان است، میگوید: به دلیل حرمتی که برای این دوتار قائلم تاکنون هیچگاه برای کسب درآمد در محافل خانگی و مجالس عروسی اجرا نداشتهام و تنها درآمدم از طریق شرکت در جشنوارههای موسیقی است. او که تاکنون در چند کشور اجرا داشته است، میگوید: متأسفانه موسیقی مقامی در پستوی فراموشی جا گذاشته شده است. مگر نه این که در زیر عکسم عبارت «آخرین نسل طلایی موسیقی مقامی خراسان» نوشته شده است؟
سمندری که تاکنون ۵۰ سال از روزهای زندگیاش را سپری کرده، معتقد است؛ دوتار برای نواختن در عروسی و خواندن ترانه نیست، دوتار زندگینامه و زبان مادری است که دارد به فراموشی سپرده میشود؛ البته بماند که برخی هم ناچار به این کار برای امرار معاشاند.
بی توجهی به استادان موسیقی مقامی
سمندری یاد قدیم میکند و میگوید: کوچکتر که بودم از رادیو و تلویزیون در منطقه ما خبری نبود، دور هم جمع میشدیم و پیرمردها سرگذشت زندگی را با ساز روایت میکردند؛ به طوری که مقاما...، اشترخجو، مقش پلتان، پرش جل و... از جمله سرگذشتهایی است که با آهنگ و مقام درست کردهاند.
این استاد موسیقی مقامی ادامه میدهد: «پرش جل» ویژه منطقه باخرز است که بر اساس آن پرزدن، نوع آوازخواندن و رقص پرنده را با ساز میگویند؛ یا اشترخجو که وقتی کاروان شترها از ولایتی به ولایت دیگری میرفت، زن و مرد و پیر و جوان، آواز ناله و درد یا شادی را با موسیقی منتقل میکردند.
وی که از بیمهریها به موسیقی مقامی گلهمند است، میافزاید: شاهد بودیم افرادی از اتریش و آلمان آمده بودند و به دلیل همین مقامها سراغ حسن سمندری را در خراسان میگرفتند. این درحالی است که ما به این داشته ها بیتوجه هستیم. استاد سمندری با انتقاد از این که دارند زندگینامه ما را میبرند، میافزاید: کاش به جای اینکه آنها هزاران کیلومتر بیایند و زندگینامه و هویت ما را ببرند، خود ما این مقامها را جمعآوری و برای نسلهای آینده، آنها را مستندسازی میکردیم.وی با بیان این که افرادی از دیگر کشورها مقامهای موسیقی را بدون این که بدانیم برای چه کاری میخواهند با قیمتهای بالا خریداری میکنند، میافزاید: وقتی یک مقام با دوتار زده میشود میخواهند که سرگذشت آن را از ابتدا تا پایان برایشان تعریف کنیم و پس از مستندسازی میروند. این استاد موسیقی مقامی با اشاره به این که تاکنون برای مستندسازی فقط از سایر کشورها آمدهاند و از داخل کشور کسی برای ماندگارکردن این هنر اقدامی نکرده است، اظهار میکند: آنقدر که سایر کشورها به موسیقی مقامی خطه خراسان اهمیت میدهند، در کشور ما این گونه نیست.
فراموشی هنر
وی میگوید: تاکنون برای تربیت نسل جوان کاری نشده است و اگر وضعیت به همین منوال پیش برود، به ندرت کسی از این خطه دوتار به دست میگیرد و در جشنوارهها مینوازد. او با همان صدای گرفتهاش میافزاید: هنرمند اگر دغدغه نان داشته باشد، ساز را کنار میگذارد و به دنبال حرفه دیگری میرود، از این رو باید این هنر مورد توجه قرار گیرد.
وقتی از او میپرسم که آیا توانسته فرزندان خودش را در این مسیر هدایت کند، سرش را برای لحظهای پایین میاندازد، دستی بر چشمانش میکشد و با صدای بغض گرفتهای میگوید: چهار فرزند داشتم اما پسر ۲۲ سالهام غرق شد و دختر ۲۵ سالهام را کرونا از من گرفت. وی ادامه میدهد: اکنون فرزند دخترم که به مدرسه میرود و پسرم که به سربازی رفته، دوتارنواز هستند. وی همچنین با بیان این که سازی نداریم که بیشتر از دوتار پیشینه و سابقهای داشته باشد، تصریح میکند: در شرایط کنونی باید در حفظ و معرفی این هنر بیش از گذشته تلاش کرد. هنوز هنرمندانی در خراسان داریم که گمنام هستند. این استاد موسیقی مقامی معتقد است؛ اگر موسیقی مقامی از بین برود هویت، زندگی قدیم، کوچههای کاهگلی و غذاهای سنتی و دامها همه از بین خواهد رفت. وی میگوید: به خودم افتخار میکنم افرادی از نقاط مختلف دنیا به باخرز میآیند تا من را ببینند و این به دلیل همین دوتار و هنر است.سمندریان که به موسیقی «هزارگی باخرز» بیشتر از دیگر آثارش علاقه دارد و در تمامی خراسان و کشور به نام خودش شناخته میشود، اظهار میکند: شعر این اثر از ابراهیم شریف زاده و آهنگ و خوانندگی خودم است. این خداوندگار دوتار که در پایان صحبتهایش آرزوی خوش بودن دلهای همه مردم را دارد، میگوید: آرزو دارم قبل از مرگم موسیقی مقامی را در اوج ببینم.حسن سمندری حالا میراثدار هنری است که چند نسل در خانواده او قدمت دارد؛ هنری بازمانده از روزگارانی غبارآلود....
صدای دوتار او، یادآور صدای دوتار غلامحسین است؛ صدای نابی که درست از دل تاریخ میآید؛ این بزرگان در گمنامی و گاه فقر و تنگدستی روزگار گذراندهاند. اینان از روستاهایی دور به اوج شهرت رسیدند و سرمایه هنر ایرانی شدند.