8 آذر 1376 ؛ خاطره انگیز ترین حماسه تاریخی فوتبال ایران
تعداد بازدید : 31
روز خوبی که خداداد برای ما ساخت
امروز سالروز بازی ایران و استرالیاست. همان بازی که به حماسه ملبورن معروف است و هیچ گاه کهنه و تکراری نمی شود. به نوعی می توان گفت که یکی از عجیب ترین و خاطره انگیزترین اتفاقات در تاریخ فوتبال ایران است که فوتبالیست های ایرانی با غیرت خودشان حماسه ای را رقم زدند که ایرانی ها پس از 20 سال دوباره رنگ جام جهانی را به خود دیدند. هشت آذر 76 یک روز تاریخی است. روزی که خداداد عزیزی فوتبالیست مشهدی در شهر ملبورن حماسه ساز شد که یادآوری آن پس از گذشت 25 سال همچنان شیرین و دلچسب است. به خصوص که حالا تیم ملی فوتبال کشورمان امشب (۸ آذر) در آخرین بازی مرحله گروهی جام جهانی 2022 قطر باید مقابل آمریکا قرار گیرد و در صورت مجوز صعود به مرحله بعدی جام جهانی، به نوعی حماسه دیگری خلق می شود. یعنی 8 آذر امسال از جنبه های مختلف مهم و خاطره انگیز است.
بازی ایران مقابل استرالیا در سال 76 به عنوان روز طلایی فوتبال ایران یاد می شود که فوتبالیست های کشورمان با تلاش بی حد و حصر همراه با غیرت ملی افتخاری را رقم زدند که پس از این همه سال هنوز به خوبی از آن یاد می شود. به نوعی نقطه اوج فوتبال کشورمان در آن دوره رقم خورد و بازیکنانی به دنیای فوتبال دنیا معرفی شدند. احمدرضا عابدزاده، محمد خاکپور، نعیم سعداوی، افشین پیروانی، مهدی پاشازاده، حمید استیلی، کریم باقری، مهدی مهدوی کیا، رضا شاهرودی، خداداد عزیزی، علی دایی، ابراهیم تهامی، علیرضا منصوریان و علیاکبر استاد اسدی جزو نسل طلایی فوتبال ایران در آن دوره محسوب می شوند. به نوعی صعود به جام جهانی بعد از 20 سال چیزی بود که عاشقانه دوستش داشتیم و برای رسیدن به آن در روزهای پاییزی باید استرالیا را شکست می دادیم. یعنی از هیچ ، پیروزی را رقم زدیم که فوتبالیست مشهدی در آن روز دوباره متولد شد .
صعود به جام جهانی پس از 20 سال
بازی رفت ایران با استرالیا در مرحله پلی آف با تساوی یک بر یک انجام شده بود و همه چیز به بازی برگشت کشیده شده بود اما در بازی برگشت ( 8 آذر سال 76 ) ابتدا استرالیا دو بر صفر جلو افتاد و در حالی که کاملا سوار بر بازی بود و حتی موقعیتهای دیگری برای گلزنی داشت، تیم ایران موفق شد در ۲۰ دقیقه آخر بازی دو بار دروازه حریف را باز کند و با کسب تساوی راهی جام جهانی ۹۸ شود. هنوز بعد از این همه سال گفته میشود که حضور جیمی جامپ استرالیایی در زمین بازی و پاره کردن تور دروازه ایران به شاگردان ویرا فرصت داد تا تجدید قوا کنند و از لحاظ ذهنی به بازی برگردند. هنوز به شیرین کاریهای عابدزاده در آن بازی و تعویضهای بجای سرمربی اشاره می شود.
در دقیقه 32 بازی بود که «هری کیول» گل اول کانگوروها را به ثمر رساند. اگرچند تیم ملی ایران عقب بود، اما باور داشتیم یک گل را می توانیم جبران کنیم. هرچند بازنده به رختکن رفتیم ، اما امیدوار بودیم. سه دقیقه پس از شروع نیمه دوم، این بار «آئورلیو ویدمار» بود که گل دوم را برای استرالیا به ثمر رساند. درحالی که ورزشگاه کریکت مملو از فریاد شادمانی حریف بود، در ایران میلیون ها نفر پای تلویزیون های خود بهت زده خوشحالی ویدمار را تماشا می کردند.
دو گل عقب بودیم، بازی در زمین حریف بود و بازیکنان مان ناامید به نظر می رسیدند ولی به آن نسل ایمان داشتیم . به آن نسلی که وجودشان را برای پیروزی تیم ملی می دادند . به آن نسلی که می دانستند ارزش پیراهن تیم ملی چیست .
البته کم کم در حال ناامید شدن بودیم که دیوانه استرالیایی به سمت دروازه ایران حمله ور شد و تور دروازه را پاره کرد. توقف در بازی و حرکات نمایشی احمدرضا عابدزاده، روحیه را به تیم ملی و امید تضعیف شده را به مردم برگرداند.
دقیقه 71 بود که خداداد عزیزی حرکتی انفرادی را آغاز کرد، اما توپ او توسط مدافعان حریف قطع شد. تهامی تلاش کرد حرکت خداداد عزیزی را ادامه دهد، ولی دو مدافع اجازه پیشروی به او را ندادند . با این حال در شلوغی محوطه جریمه توپ به خداداد عزیزی رسید و او توپ را به کریم باقری داد تا باقری با ضربه ای به دروازه حریف یکی از گل ها را جبران کند.
دقیقه 75 بود که علی دایی پاسی در عمق برای خداداد عزیزی ارسال کرد، خداداد عزیزی هم شاید درست مثل خیلی ها بارها در زندگی اش دچار شک وتردید هایی شده بود، اما آن لحظه می دانست چه چیزی می خواهد. غزال تیز پا با تمام سرعتی که می توانست توپ را برداشت و دوید. آن قدر دوید که این بار نه مدافعان استرالیا و نه هیچ کس دیگری نتواند او را متوقف کند، وقتی به یک قدمی تحقق رویای یک ملت رسید و مقابل مارک بوسنیچ قرار گرفت، ضربه اش را به شکلی زد که این بار بوسنیچ و 80 هزار تماشاگر آن را فقط از نزدیک تماشا کنند. حالا این ما بودیم که دوست داشتیم سوت پایان بازی به صدا در بیاید. آن دقایق پایانی مثل چند سال گذشت اما تمام وقایعش لحظه به لحظه در ذهن مردم مانده است.
حماسه ای دیگر مقابل آمریکا
حالا بعد از ۲۵ سال تیم ملی فوتبال ایران در هشتم آذرماه باید یکی دیگر از حساسترین بازیهای تاریخ خود را برگزار کند. بازی که سرنوشت صعود ایران به آن گره خورده و شاگردان کیروش با برد در آن بازی صعود خود را قطعی خواهند کرد. در این بازی دیگر استرالیا حضور ندارد، بلکه آمریکایی در برابر ایران قرار گرفته که مسابقات ورزشی ما در ۴۴ سال گذشته برابر نمایندگان این کشور کاملا حیثیتی بوده است. هر چند که تیم ملی ایران با یک مساوی هم می تواند صعود کند، اما همه به امید یک ۸ آذر دیگر و به امید یک خداداد عزیزی دیگر در بازی ایران و آمریکا هستند.
غزال تیزپا برآمده از زمین های خاکی مشهد
وقتی که صحبت از بازی 8 آذر تیم ملی فوتبال ایران می شود، ناخودآگاه تمام ذهن و نگاه ها به خداداد عزیزی ختم می شود. فوتبالیست مشهدی که در آن بازی هنرمند فوق العاده ای بود که بعد ها به حماسه ساز ملبورن معروف شد.کسی که از دل زمین های خاکی مشهد برخاست و با ابومسلم به یک فوتبالیست چهره تبدیل شد.
او متولد روستای چشمه ایلخی فریمان است که از دوران کودکی راهی مشهد شد و فوتبال را از محله کوی رضاییه آغاز کرد. هر چند که زندگی سختی داشت، اما استعداد قابل توجهی در فوتبال داشت که دنیای حرفه ای فوتبال خود را با پیراهن ابومسلم آغاز کرد. در سال ۱۳۷۱ برای گذراندن سربازی به فتح تهران پیوست . در سال ۱۳۷۵ به عنوان بازیکن کمکی برای پرسپولیس در جام باشگاههای آسیا بازی کرد و سپس به تیم فوتبال کلن در دسته اول بوندس لیگای آلمان پیوست.او در سال ۱۹۹۷ به تیم منتخب آسیا دعوت شد تا در مقابل منتخب جهان قرار بگیرد. منتخب آسیا در این بازی پنج بر سه شکست خورد، اما عزیزی یکی از گلهای آسیا را به ثمر رساند.
خداداد تا سال ۲۰۰۰ در کلن بازی کرد و پس از آن یک فصل در سنخوزه ارثکوئیکز در امال اس لیگ حرفهای فوتبال آمریکای شمالی و یک فصل در النصر در لیگ امارات بازی کرد و در سال ۱۳۸۰ در بازگشت به ایران به تیم پاس تهران پیوست. اختلاف او با میروسلاو بلاژویچ سرمربی تیم ملی باعث شد تا از ترکیب تیم ملی برای مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ کنار گذاشته شود. عزیزی در مرحله اول رقابتهای انتخابی جام جهانی ۲۰۰۶ در ترکیب تیم ملی چند بار به میدان رفت ولی حضور وی در تیم ملی برای مرحله دوم مقدماتی جام جهانی تداوم نداشت. آخرین بازی ملی او مقابل تیم ملی قطر در دوحه بوده است. او پس از آن در سال ۱۳۸۴ برای تیم دسته اولی عقاب و در نیمفصل دوم لیگ ۸4–۱۳۸5 برای تیم راهآهن توپ زد و پس از آن از بازیکنی فوتبال خداحافظی کرد.