ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 13
اخبار
معابر محروم ترین روستای کاشمر آسفالت می شود
مهدیان / فرماندار کاشمر از آغاز آسفالت معابر اصلی روستای گندم بر به عنوان محروم ترین روستای شهرستان در آستانه هفته دولت خبرداد.به گزارش خراسان رضوی، امیر دایی صراف، در بازدید از اجرای پروژه آسفالت روستای گندم بر که تنها روستای عشایری شهرستان است، گفت: خدمات رسانی به نقاط محروم به ویژه روستاها و خدمت به مردم از اولویت ها و سیاست های دولت است. خدمت به مردم قطعا نشاط و امید را در جامعه در پی خواهد داشت و ما وظیفه داریم از هیچ تلاشی فروگذار نکنیم. فرماندار کاشمر خاطرنشان کرد: پروژه آسفالت این روستا از محل اعتبارات دهیاری و امور عشایر و قیر رایگان دولتی اجرا می شود و برای اجرای این پروژه اعتباری بیش از 19میلیارد ریال هزینه شده است که امیدواریم در هفته دولت شاهد آغاز اجرای آسفالت 2 کیلومتر از 14 کیلومتر محور اصلی راه روستایی گندم بر باشیم . در این پروژه، مساحت 8000 متر مربع به طول 550 متر از معبر اصلی روستا آسفالت می شود.
گاوداری های تربت‌حیدریه عاری از سل و بروسلوز(تب مالت)
شعبانی/رئیس شبکه دام پزشکی تربت‌حیدریه اعلام کرد: گاوداری های شهرستان عاری از بیماری های مشترک سل و بروسلوز(تب مالت) هستند.به گزارش خراسان رضوی، سیدین افزود: از ابتدای امسال تاکنون تعداد 3500 راس گاو از نظر بیماری سل وبروسلوز ارزیابی شدند که عاری از بیماری بودند.
واحدهای پرورش دام شهرستان به طور مستمر از نظر بیماری های سل، بروسلوز، تب برفکی، جنون گاوی و لمپی اسکین مورد پایش ومراقبت فعال کارشناسان شبکه قرار دارند.به گفته وی، سل و بروسلوز(تب مالت) از مهم ترین بیماری های عفونی و مشترک بین انسان ودام هستند که علاوه بر کاهش تولید و ضرر و زیان اقتصادی به دامداری ها باعث بیماری در انسان می شوند و سلامت جامعه را به خطر می اندازند.
کشف 23 هزار لیتر سوخت قاچاق در بردسکن
علی نوری/ فرمانده انتظامی شهرستان بردسکن از کشف 23 هزار لیتر سوخت قاچاق در این شهرستان خبر داد.به گزارش خراسان رضوی، سرهنگ «محمود مختاری» در گفت و گو با خبرنگار ما اظهار کرد: ماموران انتظامی مستقر در ایستگاه بازرسی سه راهی درونه حین کنترل خودروهای عبوری محور بردسکن به طبس به یک دستگاه تریلر کشنده مشکوک شدند و این خودرو را برای بررسی بیشتر متوقف کردند. وی افزود: ماموران انتظامی در بررسی دقیق این تریلر 23 هزار لیتر گازوئیل قاچاق و فاقد هرگونه مدارک قانونی و گمرکی را که به صورت حرفه ای در تانکری در زیر بار گچ ساختمانی جاسازی شده بود، کشف کردند. سرهنگ مختاری گفت: ماموران انتظامی در این زمینه یک متهم را دستگیر و پس از تشکیل پرونده مقدماتی برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی کردند.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
به مناسبت سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی
تعداد بازدید : 14
نقبی به خاطرات آزادگان جوینی از اسارت
شمس آبادی /سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی، از آن دسته وقایعی است که هنوز حرف های ناگفته بسیاری در دل دارد، از آزادگانی که هنوز لب به سخن بازنکرده اند، بگیر تا خانواده هایی که هنوز هم چشم به راه اند تا شاید روزی پاره تن شان از فهرست مفقودالاثرها، به جمع آزادگان قدم بگذارد و چشم شان را روشن کند. در این گزارش خبرنگار ما با آزادگان سرافراز جوینی صحبت کرده و گریزی به روزهای اسارت زده است، در ادامه شما را مهمان این خاطرات شنیدنی می کنیم.
فاتحه ای در جواب یک نامه
به گزارش خراسان رضوی، اولین هم صحبت ما آزاده قهرمان، سهراب نقابی است که در کارنامه خود بیش از پنج سال اسارت را ثبت کرده و برای اولین بار خاطراتش را نقل می کند. او می گوید: اولین نامه ای که در اسارت برایم رسید از یکی از همسایه هایمان در جوین بود. او نوشته بود: سهراب جان دیشب رفتم به منزل شما و با پدرت صحبت کردم و گفتم غصه نخورد ان شاءا... که تو صحیح و سالم برمی گردی... علی اکبر خیلی در این نامه به من دلداری داده بود تا غصه نخورم، این محبتش همیشه در دلم بود، بعد از پنج سال اسارت وقتی بالاخره به میهن برگشتیم، در ذهنم بود که به سراغ علی اکبر بروم تا دیداری تازه و از او قدردانی کنم. یادم هست اولین جایی که ما را بردند گلزار شهدای نقاب بود. به جای یک مزار شهید که در روز رفتنم به جبهه داشتیم، حالا هفت مزار بود و یکباره چشمم به اسم آشنایی خورد، علی اکبر وکیلی، نامش بر یکی از مزارها ثبت شده بود. دلم پر از حسرت شد، کاش می شد جواب نامه اش را بدهم. با چشمان پر از اشک بر مزارش رفتم و یک فاتحه در پاسخ به نامه پنج سال قبل نثارش کردم.
دردسر احوال پرسی عباس امام
سهراب نقابی خاطره دیگری هم از همین نامه های دریافتی اش در اسارت دارد، نامه ای که این بار دردسرساز شده و مشت و لگد بعثی ها را به سویش روانه کرده بود. او می گوید: دومین نامه ای که در اسارت به دستم رسید، از سوی خانواده ام بود. بندگان خدا در یک جای نامه نوشته بودند که سهراب جان، عباس امام هم سلام دارند خدمت شما! همین یک کلمه امام برای بعثی های کج فهم بهانه ای شد تا حسابی مرا اذیت کنند. تا به خودم آمدم دیدم از استخبارات بغداد تیم ویژه ای آمده به اردوگاه و نامه ای هم دستشان است. افسر استخبارات توسط یک مترجم به من تفهیم اتهام کرد و گفت: این امام شما کیست و با شما چه نسبتی دارد؟! من هم که اصلا ماجرا را متوجه نشده بودم، یک جوری حالی شان کردم که من از امام اطلاعی ندارم. همین شد که افسر استخبارات مرا به باد مشت و لگد گرفت و حسابی از خجالتم در آمد. آخر سر هم نامه را نشانم داد و فهمیدم چوب چاق سلامتی یکی از بستگان به نام عباس را می خورم که در محل ما به عباس امام معروف است. خلاصه این که پس از نوش جان کردن کتک های بی امان، به هر شکلی بود به آن ها فهماندم که اسم یکی از اقوامم در ایران، عباس امام است و آن ها هم رهایم کردند.
آسمانی به وسعت کف دست
هم صحبت بعدی ما حاج علی محمدیانی است، دیگر آزاده جوینی که به تازگی کتابی به نام آسمانی به وسعت کف دست را منتشر کرده است، از او می پرسم کتاب شما درباره چیست؟ و این اسم به چه چیزی اشاره دارد؟ وی می گوید: در اردوگاه موصــل چند اصله درخت بزرگ بود. این درختان را از بیخ بریدند تا مبادا اسرا سوار بر درخت شوند و از روی دیوار فرار کنند یا از بالای درختان آن جا محیط دور و بر را دید بزنند و از چیزی با خبر شوند. در مدت چند ساله حضور در اردوگاه موصل؛ فقط آسمان ما را همراهی می کرد. حاج علی می گوید: سهم ما از طبیعت در آن اردوگاه فقط قطعه ای از آسمان بود و بس. هیچ چیز از جلوی چشممان نمی گذشت، حتی یک باد درســت و حسابی نمی وزید که خار و خاشاکی برایمان هدیه بیاورد. هر چه در هشت سال اسارت من بود همین آسمان خالی بود. ما در حسرت دیدار ماه بودیم چون شب را زیر سقف اردوگاه به سر می بردیم. راستی یادم رفت، به جز «آسمان» که فقط روزها و آن هم در هر ماه چند روزی مهمان چشــم های ما می شــد، یک نقطه کوچکی از قله کوه هم، هر از چند گاهی دیده می شــد، باید به گوشه ای از محوطه اردوگاه می رفتی و بر یک بلندی ســوار می شدی و آن هم در صف و نوبتی تا نقطه کوچکی از آن قله را می دیدی!قله صبرمان که لبریز می شد، می رفتیم و در صف انتظار می ایستادیم تا نوبتمان شود و از همه دنیا و هستی فقط نوک آن قله را می دیدیم!داستان ما در این هشت سال همین بود. آسمان را در این هشت سال فقط به اندازه یک کف دست می دیدیم.
همنشینی با سید آزادگان
محمدیان که توفیق هم اردوگاهی یک دهه ای با مرحوم فقید ابوترابی را داشته است، می گوید: اگرچه تمام دوران اسارت سختی و مشقت بود اما همنشینی با مرحوم ابوترابی و دیگر دوســتان آزاده و عارف، این دوران را برای من به دورانی شیرین تبدیل و تحمل آن را برایم آسان کرد. یکی از آرزوهای دیرینه من پس از آزادی از اســارت این بود که بتوانم حماسه خاطرات دوران دفاع مقدس و مخصوصا ایام اسارت را که چون دانشگاهی انسان ســاز بود، در قالب یک کتاب تهیه و تدوین کنم تا آن فرهنگ ایثار و مقاومت را در زندگی شهری و روستایی خود ساری و جاری کنیم و با ذکر بخش هایی از زندگی جمعی در اسارت که با تدبیر و رهبری مرحوم ابوترابی انجام می شد،بتوانم نمونه ای از فرهنگ مقاومت و ایثار و صبر را به نسل های امروز و فردای جامعه منتقل کنم.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 12
از میان خبرها
بهداشت و درمان و اجاره مسکن، مهم ترین مشکلات مددجویان کمیته امداد نیشابور
شجاعی مهر/ مدیر کمیته امداد امام خمینی(ره) شهرستان نیشابور گفت: با توجه به افزایش قیمت اقلام بهداشتی و درمانی و اجاره مسکن، امروز مهم ترین چالش ما برای مددجویان، موضوع تامین اقلام بهداشتی و اجاره مسکن مددجویان تحت پوشش این کمیته است.
به گزارش خراسان رضوی، ذبیح ا... حاجتمند در نشست با خبرنگاران افزود: ۲۱ هزار و ۴۹۱ نفر در قالب ۱۵ هزار و ۷۴خانوار تحت پوشش کمیته امداد نیشابور هستند که از این تعداد،۱۳ هزار و ۲۳ خانوار معیشت بگیر هستند و دو هزار و ۵۱ خانواده از خدمات چند خدمتی استفاده می‌کنند.
وی بیان کرد: ۳۰۰ مددجوی بیمار صعب العلاج، تحت پوشش کمیته امداد نیشابور هستند که امسال به دلیل گران شدن اقلام بهداشتی به خوبی نتوانسته ایم خدمات مورد نیازشان را تامین کنیم. ۴۰درصد از تعداد کل زنان ساکن شهرستان نیشابور که همسرشان فوت کرده و ۴۹درصد از زنان مطلقه ، تحت پوشش کمیته امداد هستند و هم اکنون به طور کلی ماهانه ۱۳میلیارد تومان به عنوان حقوق به مددجویان پرداخت می‌شود.مدیر کمیته امداد امام خمینی(ره) نیشابور اظهار کرد: ۸۶۲ یتیم توسط ۱۳ هزار و 100 حامی و هزار و ۶۹۰ فرزند در طرح محسنین توسط هزار و ۶۸۵ حامی حمایت می شوند که سرانه دریافتی هر یتیم در کشور ۷۰۰ هزار تومان و این عدد در نیشابور ۵۶۰ هزار تومان است که دلیل آن تعداد زیاد ایتام است و به کمک و همیاری مردم در این زمینه نیازمندیم.حاجتمند با بیان این که جمع کل کمک‌های نقدی و غیر نقدی این مجموعه طی یک سال اخیر ۷۸۷ میلیارد ریال بوده است، افزود: ۶۵۵ مورد در بحث عمران و مسکن و ۴۶۸ فقره وام اشتغال به مددجویان اختصاص یافته است.
برنامه ریزی برای استقبال از زائران پیاده آخر صفر
دبیر ستاد اجرایی خدمات سفر استان خراسان رضوی از تدارک و برنامه‌ریزی برای استقبال از زائران پیاده در دهه آخر صفر خبر داد. به گزارش روابط‌عمومی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، موسوی گفت: بخش احمدآباد ورودی و پیشانی شهر مشهد از مسیرهای جنوب کشور است و با توجه به افزایش تعداد زائران و تجمیع زائران پیاده که از مسیرهای مختلف به سمت مشهد در حرکت هستند، این محدوده از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و به خدمات بیشتری نیاز دارد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
به گزارش خراسان رضوی، اولین هم صحبت ما آزاده قهرمان، سهراب نقابی است که در کارنامه خود بیش از پنج سال اسارت را ثبت کرده و برای اولین بار خاطراتش را نقل می کند. او می گوید: اولین نامه ای که در اسارت برایم رسید از یکی از همسایه هایمان در جوین بود. او نوشته بود: سهراب جان دیشب رفتم به منزل شما و با پدرت صحبت کردم و گفتم غصه نخورد ان شاءا... که تو صحیح و سالم برمی گردی... علی اکبر خیلی در این نامه به من دلداری داده بود تا غصه نخورم، این محبتش همیشه در دلم بود، بعد از پنج سال اسارت وقتی بالاخره به میهن برگشتیم، در ذهنم بود که به سراغ علی اکبر بروم تا دیداری تازه و از او قدردانی کنم. یادم هست اولین جایی که ما را بردند گلزار شهدای نقاب بود. به جای یک مزار شهید که در روز رفتنم به جبهه داشتیم، حالا هفت مزار بود و یکباره چشمم به اسم آشنایی خورد، علی اکبر وکیلی، نامش بر یکی از مزارها ثبت شده بود. دلم پر از حسرت شد، کاش می شد جواب نامه اش را بدهم. با چشمان پر از اشک بر مزارش رفتم و یک فاتحه در پاسخ به نامه پنج سال قبل نثارش کردم.
هم صحبت بعدی ما حاج علی محمدیانی است، دیگر آزاده جوینی که به تازگی کتابی به نام آسمانی به وسعت کف دست را منتشر کرده است، از او می پرسم کتاب شما درباره چیست؟ و این اسم به چه چیزی اشاره دارد؟ وی می گوید: در اردوگاه موصــل چند اصله درخت بزرگ بود. این درختان را از بیخ بریدند تا مبادا اسرا سوار بر درخت شوند و از روی دیوار فرار کنند یا از بالای درختان آن جا محیط دور و بر را دید بزنند و از چیزی با خبر شوند. در مدت چند ساله حضور در اردوگاه موصل؛ فقط آسمان ما را همراهی می کرد. حاج علی می گوید: سهم ما از طبیعت در آن اردوگاه فقط قطعه ای از آسمان بود و بس. هیچ چیز از جلوی چشممان نمی گذشت، حتی یک باد درســت و حسابی نمی وزید که خار و خاشاکی برایمان هدیه بیاورد. هر چه در هشت سال اسارت من بود همین آسمان خالی بود. ما در حسرت دیدار ماه بودیم چون شب را زیر سقف اردوگاه به سر می بردیم. راستی یادم رفت، به جز «آسمان» که فقط روزها و آن هم در هر ماه چند روزی مهمان چشــم های ما می شــد، یک نقطه کوچکی از قله کوه هم، هر از چند گاهی دیده می شــد، باید به گوشه ای از محوطه اردوگاه می رفتی و بر یک بلندی ســوار می شدی و آن هم در صف و نوبتی تا نقطه کوچکی از آن قله را می دیدی!قله صبرمان که لبریز می شد، می رفتیم و در صف انتظار می ایستادیم تا نوبتمان شود و از همه دنیا و هستی فقط نوک آن قله را می دیدیم!داستان ما در این هشت سال همین بود. آسمان را در این هشت سال فقط به اندازه یک کف دست می دیدیم.
