شعبانی-9دی ماه سالروز حرکت انقلابی مردم تربت حیدریه درسال 1357 و پایین کشیدن مجسمه شاه خائن وراهپیمایی ها و تجمعات گسترده دراین شهر است. 9دی ، شرح قصه مردمی است که زمستان را پیش از دیگران به بهار مبدل ساختند و با پایین کشیدن مجسمه شاه و ایادی دیو منتظر آمدن امام انقلاب بودند. قصه مربوط به پیشتازان در پیروزی انقلاب اسلامی است که با یک حرکت انقلابی و خودجوش در ۹ دی ۱۳۵۷؛ ۴۳ روز قبل از پیروزی انقلاب با بیرون راندن عوامل سفاک پهلوی، زمام امور شهر را به دست انقلابیون سپردند.به گزارش خراسان رضوی، مردم انقلابی تربت حیدریه قبل از دیگر شهرهای ایران با برگزاری تجمعات بزرگ و با حضور گسترده در راهپیمایی ها توانستند در ۹ دی ماه ۱۳۵۷ حاکمان سفاک شاهنشاهی را از این شهر بیرون کنند و کنترل این نقطه از کشور را به دست گیرند. تربت حیدریه سرزمین مردمی با ایمان و ولایت مدار است که گوش به فرمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) دادند و با جان و دل قیام و قبل از همه شهرستان خود را از دست ایادی رژیم منحوس پهلوی پاک سازی کردند.حماسه نهم دی مردم این شهرستان حاصل جلسات متعدد روشنگری و آگاهی بخشی علما و بزرگانی بود که در منازل انقلابیون و مساجد برگزار می کردند و در نهایت با تقدیم ۱۰ شهید و ۱۷ جانباز ضمن سرنگونی نماد طاغوت، زمام امور شهر را ۴۳ روز قبل از پیروزی انقلاب به دست گرفتند.بیشتر انقلابیون با تجمع در مسجد جامع، مساجد صاحب الزمان(عج) ، فولاد و هادیزاده با استماع سخنان بزرگان و علمای شهر از جنایات رژیم شاهنشاهی مطلع می شدند و زمینه برای حرکت انقلابی مردم فراهم شده بود.
وقتی زلزله،مسیر انقلاب را باز می کند
یکی از پیش کسوتان انقلاب اسلامی در تربت حیدریه می گوید: زلزله ای در سال ۵۷ در طبس رخ داد و بسیاری از مردم برای رساندن کمک هایشان به مردم حادثه دیده طبس باید از تربت حیدریه عبور می کردند. چادرهایی درمیدان مجسمه (شهدای کنونی) برپا شده بود برای استراحت روحانیون و مردمی که قصد رفتن به طبس برای کمک به مردم زلزله زده را داشتند، این شرایط فرصتی بود برای این که مردم تربت حیدریه با روحانیون و افراد مطلع ارتباط بگیرند و با هم گفت وگو کنند واز این طریق مسافران به نوارهای سخنرانی امام خمینی (ره) دست پیدا کنند. کاظم جلیلی پیش کسوت انقلاب خاطر نشان می کند: تعدادی از مردم تربت حیدریه برای کمک عازم طبس شدند و شاید بشود گفت که اولین کمک های رسیده به دست مردم طبس از تربت حیدریه بود. در طبس هم چادرهایی ازسوی روحانیون بر پا بود که تربتی ها با آن ها در تماس بودند و از سخنان و اطلاعات آن ها استفاده می کردند و بعد از برگشتن به شهرآن ها را در اختیار دیگران قرار می دادند.کاظم جلیلی می افزاید: همزمان با زلزله، عکس جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی سال ۱۳۵۰ توسط مسافران به تربت حیدریه رسید و در میان مردم پخش شد.جلیل ناصحی یکی دیگر از پیش کسوتان انقلاب می گوید: ما اقداماتی را که در این جشن صورت گرفته بود وهزینه های گزافی را که صرف این جشن شده بود ، به مردم اعلام کردیم. جلیل ناصحی می افزاید: وقتی که مردم عکس ها را دیدند این مسئله بر خشم شان افزود و نفرت مردم از شاه را مضاعف کرد.وی می افزاید: همچنین عکس فرح پهلوی با کارتر هم درشهر پخش و باعث خشم بیشتر مردم از خاندان پهلوی شد. این اتفاق ها جرقه ای شد برای سخنرانی ها و جلسات علیه رژیم منحوس پهلوی.
برگزاری مراسم چهلم شهدا
یکی از پیش کسوتان انقلابی می گوید: یکی از مهم ترین جرقه های قیام مردم برای انقلاب در تربت حیدریه که تمام فعالان در پیروزی انقلاب به آن اذعان کردند ، برگزاری مراسم چهلم شهدای شهرهای دیگر در مسجد جامع تربت حیدریه بود.
شهادت نخستین شهید راه انقلاب در تربت حیدریه
۱۱آذر۵۷ روز اول محرم،دسته های عزاداری از محله های مختلف شهر به میدان مرکزی می آیند. رضا عسکری نخستین شهید راه انقلاب تربت حیدریه در حالی که همراه دیگران در دسته های عزاداری شعار« ا... اکبر،خمینی رهبر» سر می دهد با شلیک مامور رژیم پهلوی به شهادت می رسد.همان شب عده ای از مردم، در خانه مرحوم حجت الاسلام عبدا... امامی جلسه ای تشکیل می دهند و مقدمات تشییع جنازه باشکوه شهید را فراهم می کنند.جمعی از انقلابیون صبح به منزل شهید عسکری میروند. اقوام و بستگان و همسایه های شهید نیز حضور داشتند، شهر تا آن روز، چنین اجتماع عظیمی را به خود ندیده بود.جمعیت، چون سیلی خروشان به حرکت درآمدند و با سردادن شعارهایی با طنین هماهنگ در خیابان ها به راه افتادند.حجت الاسلام محمدعلی رضایی قائم مقام نماینده ولی فقیه در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی درباره مبارزات آن روز ها می گوید: پیکر شهید عسکری تا گورستان شیرین(بهشت عسکری فعلی)، باشکوه کم نظیری تشییع و به خاک سپرده شد.
اوج گیری تظاهرات
حجت الاسلام رضایی می گوید: اولین مقابله مستقیم رژیم با مردم پس از این مراسم، اجتماع در میدان مرکزی شهر در کنار مسجد جامع بود، قرار بود حاج آقای فرزانه برای جمعیت سخنرانی کند،مردم که شیفته شنیدن سخنان وی بودند و مراسم باشکوه تشییع پیکر شهید عسکری هیجان مضاعفی به آنان بخشیده بود، با شعارهای کوبنده بر ضد رژیم، از بهشت عسکری به سوی مسجد جامع به حرکت درآمدند.وی می افزاید: ماموران رژیم با ساز و برگ نظامی برای مقابله با جمعیت در اطراف مسجد جامع و میدان مرکزی شهر، آماده بودند، جمعیت در صفوف منظم به سوی مسجد جامع به حرکت درآمدند و درمرکز شهر، روبه روی مسجد جامع درخیابان های اطراف فلکه متمرکز شدند و حاج آقای فرزانه سخنرانی کرد.این پیش کسوت انقلاب میگوید: مأموران رژیم دایم درخواست می کردند که شعار ندهید، اما مگرحریف انبوه جمعیت می شدند؟ در تاریخ شهر، هیچ گاه جمعیتی با این عظمت و شکوه گرد هم نیامده بودند، شعارهای کوبنده به آسمان می رسید. تظاهرات روز به روز افزایش می یافت و آن تابوی نیروهای امنیتی دیگر در هم شکسته بود و نیروهای امنیتی از درگیر شدن با مردم می ترسیدند. او می افزاید: حمله به خودروهای شهربانی، شعار نویسی، جلسات سخنرانی در مساجد و پخش اعلامیه ها فضای شهر را ۱00 در صد انقلابی کرده بود.رضایی خاطر نشان می کند: بامداد روز شنبه نهم دی ماه، حرکت تدریجی مردم از شهر و روستاهای نزدیک که قبلاً توسط شب نامه ها اطلاع رسانی شده بود، شروع شد و جمعیت نسبتاً زیادی در میدان مرکزی حاضر بودند، برخی افراد ناشناسی را که بین مردم دیده می شدند، نیروهای امنیتی قلمداد میکردند.وی می افزاید: نیروهای شهربانی که نیروی کمکی مجهزی برایشان رسیده بود، مغرورانه جمعیت را زیر نظر داشتند ودر چهره شان حالت تمسخر آمیخته با اطمینان خاطر مشاهده می شد، بعد از ساعت ۹ صبح افزایش جمعیت قابل توجه بود، لحظه به لحظه افراد میرسیدند و با فزونی جمعیت، حالات نیروهای شهربانی قابل ملاحظه بود.این پیش کسوت انقلاب می گوید: آرامش آن ها زایل شد و کم کم تشویش و اضطراب جای آن را می گرفت، جمعیت برای حرکت آماده بود و با تأنی به سمت شمال جهت می گرفت، نخستین درگیری بین مردم و نیروهای شهربانی با حرکت جمعیت به سوی میدان مجسمه آغاز شد.وی می افزاید: درگیری در مقابل بانک سپه و بانک ملی از جانب شهربانی شروع شد، بدون اخطار به طرف مردم تیراندازی کردند، مردم شعار دادند: « شاه جنایت می کند ارتش حمایت می کند» حمله نیروهای مردمی به عوامل شهربانی شروع شد، در آغاز حمله با سنگ و پاره آجرهای ساختمانی بود، اما حمله و هجوم اوج گرفت.رضایی اظهار می کند: حاج آقای طباطبایی توانسته بودند تعدادی اسلحه به دست بیاورند، اعتماد به نفس مردم بالا رفته بود و با جرئت بیشتری به نیروها حمله می کردند، نیروهای شهربانی متوجه حفظ جان خود شدند و هراس مرگباری آن ها را فرا گرفت که عقب نشینی را آغاز و دیوانه وار تیراندازی کردند.
پایین کشیدن مجسمه شاه
کاظم جلیلی از دیگر پیش کسوتان انقلاب می گوید: سرانجام جمعیت به میدان مجسمه رسیدند، مأموران به شهربانی پناهنده می شدند، به افراد مسلح مردمی دستور داده شد به سوی آن ها تیراندازی نکنند، تعدادی از مأموران از داخل ساختمان شهربانی به سمت مردم تیراندازی می کردند.وی می افزاید: کمپرسی شهرداری به میدان رسید و جمعیت به طرف مجسمه حرکت کردند، تیراندازی بالا گرفت، کمپرسی را به پایه مجسمه چسباندند و طنابی به گردن مجسمه شاه خائن انداختند و با ماشین کشیدند که سر مجسمه کنده شد.این پیش کسوت انقلاب خاطر نشان می کند: شهید مصطفی امامی (یکی از شهدای این واقعه) در حال تخریب باقی مانده مجسمه بود که ناگاه فریاد او بلند شد و خون آلود بر زمین افتاد.تعداد شهدا هر لحظه زیادتر می شد، شهدای آن روز مصطفی امامی، علی پاکروان، علی اکبر خاکشور، حسینعلی دلدار تربتی، علیرضا کارگزار، غلامرضا صابری ، علیرضا شیبانی، قدرت ا... صالحی و محمد حسین فخاربودند و تعداد ۶۸ نفر نیز مجروح شدند.
سقوط شهربانی
محمد علی رضایی در این خصوص می افزاید: همه اشک می ریختند، مصیبت، یکی دو تا نبود، شهر در حالت نگران کننده ای بود و جنگ زده به نظر می رسید. تجمع و ازدحام رو به افزایش بود و جمعیت خون دیده و خروشان در عین حال سراسیمه و نگران به نظر میآمدند، نیروهای مردمی مسلح، سماجت به خرج میدادند که باید به شهربانی حمله کنیم و مرتب تیر هوایی شلیک می کردند.وی نقل می کند: هوا تاریک شد، خبر آوردند که در شهربانی تحرکات مشکوکی به چشم می خورد، مجدد خبر آوردند که داخل شهربانی انفجاری اتفاق افتاده است، قرار شد ضمن تیراندازی هوایی، به سمت شهربانی برویم و عملیات اصلی را انجام دهیم.این پیش کسوت انقلاب می گوید: وقتی به شهربانی رسیدیم، سکوت مرگباری بر آن حوالی حاکم بود، بوی تند انفجار و گاز اشک آور به مشام می رسید، صدا و حرکتی داخل ساختمان ها نبود، نزدیک تر شدیم و ساختمان را محاصره کردیم، اما هیچ اثری از مأموران نبود، گفتند نیروهای شهربانی، قبل از رسیدن ما فرار کرده اند و ظاهراً یکی از مأموران گازهای اشک آور را منفجر کرده بود و به این طریق شهربانی هم سقوط کرد.
حوزه علمیه هراتی مرکز فرماندهی انقلابیون تربت حیدریه
محمدعلی رضایی می گوید: بعد از مشورت با افراد مختلف سرانجام حوزه علمیه هراتی به عنوان مناسب ترین مکان برای مقر ستاد عملیات برگزیده شد، همان شب از مدرسه بازدید به عمل آمد و جلسه ای برای کنترل راههای ورودی و خروجی شهر، حفاظت از سازمان ها و ادارات دولتی و برقراری نظم و امنیت در شهر برگزار شد و دو شماره تلفن با مسئول و تلفنچی در تمام ساعات شبانه روز مستقر شدند و به مردم شهر نیز اعلام شد هرگونه جریان مشکوک یا اتفاق غیر مترقبه را تلفنی به مرکز عملیات اطلاع دهند.وی می افزاید: درهمین حال از همشهریان درخواست شد که در امور نظم و حراست شهر صمیمانه همکاری داشته باشند و برای تامین امنیت شهر از آن ها مدد خواسته شد، این اقدامات با استقبال بی نظیری از جانب مردم مواجه شد.یکی دیگر از پیش کسوتان انقلاب خاطر نشان میکند: هر کس با هر توانی که داشت به خدمت میپرداخت، در طول مدتی که مردم اداره شهر را در دست داشتند، هزینه نیروها را بازاریان تأمین می کردند.عارف نژاد بیان می کند: کمیته ای برای رسیدگی به امور شهر تشکیل شد و تمام کارها برای اداره شهر توسط اقشار مختلف مردم انجام می شد و اتحاد بی نظیری در شهر وجود داشت. حجت الاسلام رضایی می گوید: مردم بعد از نهم دی در تربت حیدریه همواره در انتظار پیروزی انقلاب و بازگشت امام به کشور بودند، در آن روزهاکه قدرت رژیم شاهنشاهی در شهرهای دیگر حاکمیت داشت، اداره امور تربت حیدریه در دست مردم بود .در حرکت عمومی مردم تربت حیدریه همه اقشار حضور فعال داشتند، روحانیون، فرهنگیان، کارمندان، بازاریان و تجار، دانش آموزان، کارگران و کشاورزان و زنان همه با همبستگی و اتحاد در حرکت انقلابی شرکت کردند و در این پیروزی سهیم بودند.شایان ذکراست پیش کسوتان و برخی از مردم تربت حیدریه در تاریخ ۱۳ تیرماه سال ۱۳۵۸ در دیداری صمیمانه به حضور رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) شرفیاب شدند.