خانه خیلی کوچک است، آن قدر که ظاهرا فضای کافی برای چیدمان مبلمان وجود ندارد و صاحب خانه مجبور شده است یکی از مبلها را به دیوار تکیه دهد؛ این اولین نکته ای است که با دیدن این عکس نظرم به آن جلب شد. سقف کوتاه اتاق و دیوارهایی که تا نزدیکی سقف، سنگ شده اند، حکایت از آن دارد که این عکس در یکی از زیرزمین های کوچه پس کوچه های شهرمان گرفته شده است. عکسی که شاید به اندازه یک کتاب حرف برای گفتن داشته باشد، حرف هایی که البته شاید دیگر گوشی برای شنیدنش وجود ندارد.
سه مردی که روی مبل گوشه تصویر نشسته اند به ترتیب از سمت چپ استاندار خراسان رضوی، مدیر کل بنیاد شهید و فرماندار مشهد هستند و اما آن زن ...
نمی دانم از سهمیه ها و رانت هایش بگویم، یا از وام های نجومی یا از حقوقی که هر چقدر صفرهایش حذف شوند باز هم حساب و کتابش برای خیلی از ذهن ها سخت است! ذهن هایی که هر قدر خواسته اند برای این جماعت خیال پردازی کرده اند.
این جا منزل خدیجه میرشکار، اولین شیر زن اسیر ایرانی و جانباز دوران دفاع مقدس است. بانویی که به همراه همسر شهیدش حبیب شریفی فرمانده وقت سپاه سوسنگرد روز هفتم مهر سال ۱۳۵۹ به اسارت نیروهای بعثی درآمد و اکنون در زیرزمینی زندگی می کند که حتی فضای کافی برای چیدمان مبل هایش ندارد!
پس از این که تصویر این دیدار را دیدم، با خانم میرشکار صحبت کردم، بر خلاف تصورهایی که وجود دارد و آن طور که حدس می زدم هیچ شکوه و گلایه ای نکرد و راضی به انجام مصاحبه نشد. راضی نشد چیزی بگوید که دشمن شاد کن باشد. از لابه لای صحبت هایش متوجه شدم که حدود دو سال است در این زیرزمین استیجاری زندگی می کند، قبل تر از آن در آپارتمان دیگری زندگی می کرده اما به دلیل اجاره بالا مجبور شده است به این جا نقل مکان کند. فقط تشکر و دعا کرد که مشکلات همه برطرف شود.
ان شاءا... که مسئولان در شرایط نامناسب اقتصادی امروز، بیش از گذشته مراقب زندگی خانواده های شهدا و ایثارگر هستند و اجازه نمی دهند بار مشکلات اقتصادی کمر قهرمانان واقعی این سرزمین را خم کند. قهرمانانی که در برابر تجاوز دشمن قد علم و مقابل گلوله هایش سینه سپر کردند تا امروز در برابر قلدری دشمن سر خم نکنیم.
به طور قطع می توانیم با مدیریت برخی ریخت و پاش ها شرمنده این سرافرازان نباشیم. منتظر خبرهای خوش هستیم...