«سامان احتشامی» در گفت و گوی اختصاصی با «خراسان رضوی»:
تعداد بازدید : 23
موسیقی مقامی به شایستگی دیده نمی شود
نویسنده : ملیحه رفیع طلب
«سامان احتشامی»، پیانیست سرشناس و موفق، در زمره نوازندگان معتبر ایرانی قرار می گیرد که در فضای مجازی نیز دارای شهرت است و صفحه اینستاگرام پرمخاطبی دارد. او به گواه سجلش متولد اولین روز از دومین ماه(اردیبهشت) سال 1357 در تهران است.
احتشامی، اجراهای زیبا و دیدنی فراوانی دارد اما به طور جالبی، یکی از ویدئوهای پرمخاطبی که از وی در فضای مجازی منتشر و بارها دیده شده، شوخی او با «پیانو» است که بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. البته که احتشامی در کلماتش نیز همان میزان طناز و شوخ طبع است. گفت وگوی ما با او که به بهانه حضور و اجرایش در مشهد انجام شد، اگرچه کوتاه اما پُر است از شوخی های این هنرمند. مثلا او برایمان گفت که چطور قابلمه ها، کفگیرها و ملاقه های آشپزخانه، اولین ابزار او برای نوازندگی بودند و مادرش هم مدام ناراحت از خسارتی بود که هنرمندی پسرش به ادوات آشپزی او وارد می کرد.
«سامان احتشامی» از آن شروع متفاوت تا به امروز، راه طول و درازی را پیموده و بیش از 300 اثر از خود ثبت کرده و در بیش از 500 برنامه ناظر ضبط، تنظیم کننده یا نوازنده بوده است. برای بسیاری او «بهترین پیانیست کشور» لقب می گیرد. آن چه در ادامه می آید ماحصل گفت وگوی ما با این هنرمند و نوازنده توانمند کشورمان است.
خاطره تنبک پدربزرگ
احتشامی همان ابتدای صحبت برای ما تعریف می کند که علاقه اش به موسیقی، از کودکی در وجود او جوانه زده است؛« موسیقی را با قابلمه های مادرم شروع کردم، مادرم همیشه ناراحت بود چرا قابلمه هایش دسته ندارد یا درش خراب شده است چون من همیشه از کاسه و بشقاب و قابلمه و سایر ابزار داخل آشپزخانه به عنوان ساز استفاده می کردم. این اوضاع ادامه داشت تا آن که یک روز پدربزرگم که شیفته این علاقه من به موسیقی شده بود، در یکی از سفرهایش برایم تنبکی خرید و به سوغات آورد.»او اما ورود جدی ترش به عالم هنر و موسیقی را چنین شرح می دهد: مادرم دوستی داشت که «سهیلا خانم» خطابش می کردیم. معلم ورزش بود و همکار مادرم. از قضا من و پسرش رامتین، همبازی هم بودیم. آن ها وضع مالی بهتری داشتند و حتی در آن سال های دهه 60 در خانه شان یک پیانوی بزرگ بود که حسرت من نواختن آن شده بود. خلاصه مادر من هم به واسطه همین رفاقت و رفت و آمدها برای خودش پیانویی خرید. جالب است بدانید آن زمان ما حتی مبل نداشتیم اما پیانو جزو اصلی ترین اسباب زندگی مان بود. آن پیانو شاید اوایل برایم وسیله بازی بود اما کمک کرد تا هنر موسیقی در من جان بگیرد و پرورش پیدا کند. آن قدر کارم خوب بود که در هفت سالگی برای اجرا به برنامه «صبح جمعه با شما» دعوت شدم. در آن سال های کودکی و نوجوانی، شاگردی استادان برجسته ای همچون «اسماعیل امین موید» و استاد «جواد معروفی» را کردم و در نهایت در 14 سالگی با کمک و مشارکت استاد فرامرز پایور موفق شدم اولین اثرم را به نام «باغ به باغ» منتشر کنم.
این نوازنده توانمند، در 18 سالگی وارد دانشگاه موسیقی می شود و بعد از دانش آموختگی، آموزشگاه و شرکتی را برای فعالیت خود ایجاد می کند. خودش در باب فعالیت این سال هایش، چنین می گوید: با موسیقی زندگی می کنم و بیش از 300 اثر دارم و در بیش از 500 برنامه نیز یا ناظر ضبط، تنظیم کننده یا نوازنده بودم.
کار هنری را نمی شود به زور به مردم تحمیل کرد
حرف را می کشانیم سمت احوالات هنر موسیقی، «احتشامی» در این خصوص بیان می کند: در ایران هنر موسیقی آن طور که باید و شاید، با آن نگاه حرفه ای برای جامعه معرفی نشده است. کودکان ما اغلب سازها را نمی شناسند و طبیعتا همین بر سلیقه موسیقایی آن ها در آینده اثرگذار است. این که اغلب می گوییم؛«به موسیقی محلی آن طور که باید بها داده نمی شود»، جوابش روشن است چون مردم سازهای محلی را نمی شناسند.او پیشنهاد می کند که تلویزیون با نگاهی تخصصی تر، اوقات و حتی فضایی خاص را به تولید برنامه هایی برای معرفی موسیقی فاخر و اصیل اختصاص دهد.این هنرمند در خصوص اثر موسیقایی موفق نیز خاطرنشان می کند: اثری خوب است که با آن زمزمه کنی. کار هنری را نمی شود به زور به مردم تحمیل کرد. اگر آهنگی زمزمه می شود، نشان از موفقیت آن اثر دارد. اثر موسیقی شبیه فیلم است. یک فیلم زمانی موفق خواهد بود که کارگردان، تدوینگر، بازیگر، گریمور و... کاربلد باشند تا در نهایت یک اثر خوب روانه بازار شود. موسیقی هم به ترانه، آهنگ سازی، سلیقه خواندن و نوازندگی و... مربوط می شود و همه این ها در موفقیت کار تاثیر گذار خواهند بود.
شرایط دشوار معیشتی هنرمندان پیش کسوت
با این نوازنده از «پیش کسوتان موسیقی» سخن می گوییم و شرایط دشواری که هنرمندان صاحب کسوت به واسطه نبود حمایت ها دارند؛ در جواب از وضعیت موجود ابراز تاسف می کند و می گوید: متاسفانه گروهی برای هنرمند ارزش قائل نیستند و همه بزرگداشت ها را به بعد از درگذشت او موکول می کنند. شرایط هم اکنون به گونه ای است که اگر هنرمندی یک شب سر کار نرود، باید سر گرسنه بر بالین بگذارد. حقوق و بیمه اولین مطالبه افرادی است که سال ها برای تعالی هنر این مرز و بوم تلاش و شاگردان و نسل های هنری توانمندی را تربیت کرده اند.
بودجه ناکافی برای تولید موسیقی آثار سینمایی و تلویزیونی
یکی دیگر از محورهای صحبت ما با «احتشامی»، تولید تیتراژ آثار تلویزیونی و سینمایی است که از قضا این روزها، به سکوی پرتابی برای هنرمندان جوان و جویای نام تبدیل شده است. او بر این باور است که ما در حوزه تولید موسیقی فیلم در کشورمان موفق عمل نکرده ایم و در این باره چنین توضیح می دهد: از آن جایی که موسیقی و تدوین فیلم انتهای ساخت یک اثر انجام می گیرد، عمدتا به آن ها بودجه مطلوب تخصیص نمی یابد و حتی موسیقی متن را به مدد رایانه تولید و جاگذاری می کنند و این به حال و هوای کار لطمه وارد می کند. همه این ها صرف نظر از نگاه تجاری است که هم اکنون به حوزه تولید تیتراژ وجود دارد و به نوع دیگری این عرصه را با مشکل مواجه کرده است.
موسیقی مقامی دیده نمی شود
این پیانیست، در بخش دیگری از گفت وگویمان، موضوع موسیقی مقامی و نواحی ایران را مطرح می کند. هنری که به باور او باید پاس داشته شود چون ریشه در هویتی عمیق دارد؛«همان طور که هر مادری با لهجه خود برای فرزندش لالایی می خواند، در شهرهای مختلف نیز موسیقی ریشه در زبان، لهجه و حتی بافت زیستی و جغرافیایی آن منطقه دارد. تار و پود آن همه از هویت آن جغرافیا ریشه می گیرد. »وی ابراز تاسف می کند که ؛«موسیقی مقامی به قواره ظرفیتش دیده و معرفی نمی شود. این هنر و هنرمندانش، باید به شایستگی معرفی شوند.»
«ملودیکا» یکی از آثار جذاب احتشامی است و به تازگی هم «ملودیکافه» را تولید کرده که موسیقی مخصوص کافه هاست. او در این زمینه می گوید: ملودیکا را من در ایران احیا و بعد از آلبومی که به همین بهانه منتشر کردم، به ذهنم رسید تا موسیقی کافه را نیز تولید کنم. شخصا وقتی می خواهم از نوشیدن قهوه ای لذت ببرم یک ملودی نیز ضمیمه آن می کنم تا به آرامش برسم. این موسیقی را با پیانو و با ملودیکا اجرا کردم که امیدوارم مورد توجه مخاطبان هم قرار بگیرد.