نوید زندهروحیان| یکی از مزیتهای کوی امیرالمومنین(ع) مشهد که در گفتوگوهای روزانه و محاوره، «کوی امیر» خوانده میشود، قرار گرفتن در مجاورت چند خیابان اصلی شهر است. موقعیتی که دسترسی خوبی برای اهالی و ساکنان محله فراهم کرده و شاید دلیل اقبال عمومی به این محله و وجود اصناف مختلف و دلیلی که این منطقه را به یکی از محلات پر رونق و پر رفت و آمد شهر تبدیل کرده است، همین باشد. مردم این محله، تعصب خاصی روی محل سکونت شان دارند و با دلسوزی و تیزبینی، به دنبال امکانات رفاهی و حقوق شهروندی هستند. نگاه و روحیهای که نوید یک گزارش جذاب را میدهد. اگر کنجکاو شدید حرفهای این مردم اصیل و شریف و دغدغهمند را بشنوید، با تریبونمحله این هفته، همراه شوید.
دردسرهای نبود حضور دایم پلیس راهنمایی و رانندگی
آقای «حسینزاده»، مرد جاافتادهای که سالهاست ساکن کوی امیر است، از نبود حضور دایم پلیس راهنمایی و رانندگی به عنوان بزرگترین مشکل این محله یاد میکند و میگوید: «جمعیت این منطقه و رفت و آمد زیاد است و خیابانها کمعرض. گاهی این جا آن قدر ترافیک زیاد میشود و جای پارک کم، که صاحبان خودروها هرجایی گیر میآورند، پارک میکنند و همین عمل خلاف قانون، باعث بهوجود آمدن مشکلات زیادی برای ساکنان و کاسبان این محله شده است. عصرها حتی داخل کوچههای باریک و فرعی محله بسیار شلوغ است و جلوی پلها هم، خودرو متوقف شده است. بهرغم این شرایط، پلیس راهنمایی و رانندگی فقط هر سه،چهار روز یکبار به این جا سر میزند و چند راننده را جریمه میکند و میرود. هرچند با همین حضورِ چند روز یکبار هم، اوضاع قابلتحملتر میشود اما وقتهایی که پلیس نیست، بلبشویی میشود که نگو و نپرس.» درحال صحبت بودیم که آقای «بافهم» مرد محترمی که چند دقیقه است کنارمان ایستاده و در جریان حرفهای مان قرار دارد، جلو میآید و میگوید: «اتفاقا من هم یکی، دو بار به پلیسهای راهنمایی و رانندگی حاضر در محله، همین را گفتم: شما که میبینید وقتی این جا حضور دارید، شرایط بهتر است، چرا یک گشت یا مامور ثابت برای این محله در نظر نمیگیرید؟ نمیدانم شوخی کردند یا جدی که جواب دادند: اگر هر روز بیاییم، مشتریهای مان کم میشود و دیگر نمیشود جریمه بنویسیم!»
جایی برای فعالیتهای فرهنگیهنری بانوان نداریم
خانم «بافهم» هم که به همراه برادرش در جمع ما حضور دارد، فرصت را مغتنم میشمارد، صدایش را صاف میکند و میگوید: «با وجود تعداد زیاد زنان و دخترانِ این منطقه، هیچ فضا و مرکزی برای فعالیتهای فرهنگیهنری بانوان در این محله نیست. هیچ جایی وجود ندارد که زنان کوی امیر دور هم جمع شوند و اوقات خود را به شکل مفید و مثبت سپری کنند. معمولا در دیگر محلات، فعالیتهای اینچنینی در مسجد محله شکل میگیرد اما در کوی امیــر، مسجد آن قدر کوچک و نُقلی است که چنین چیزی امکانپذیر نیست و جواب گوی برگزاری کلاس و کارگاههای فرهنگیهنری نخواهد بود. فقط یک سالن ورزشی در این منطقه هست که آنهم مناسب کودکان و نوجوانان محله است و به درد زنـان نمیخورد.»
فضای خلوت و تاریک زمینهساز سرقت و ناامنی
کمی جلوتر میرویم و به یک مغازه آلومینیمسازی میرسیم که صاحبش، یکی از قدیمیترین ساکنان محله است. آقای «تقیزاده» که 45 سال دارد، با شنیدن این که «ما این جاییم تا درددل و دغدغههای مردم درباره محله را بشنویم و منعکس کنیم» شاکی میشود و میگوید: «امیدوارم حرف و خواستهمان را سانسور نکنید. واقعیت این است که متاسفانه در این محله، سرقت زیاد اتفاق میافتد؛ سرقت منزل، سرقت خودرو و وسایل و... در همین کوچه، یک فروشگاه باتری خودرو وجود دارد. بروید بپرسید در هفته گذشته، اهالی همین محله چند عدد باتری خودرو از او خریدهاند و چـرا؟ حداقل 15 باتری خودرو طی یک هفته اخیر، در همین محله به سرقت رفته است.» مرد جـوانی به اسم «چاهجویی» هم ادامه میدهد: «یکی از دلایلی که در این محله سرقت زیاد است، وجود دیوارِ طولانی مجموعه ورزشی الغدیر است که با هیچ لامپ و چراغی، روشن نشده و یک فضای کاملا تاریک را شکل داده و اهالی به دلیل نبود جای پارک، مجبورند خودروهای خود را پای دیوار خلوت و تاریک پارک کنند و بروند و همین زمینهای برای سرقت خودروها میشود. فارغ از سرقت، این فضا، بانوان را هم دچار مشکل ناامنی کرده و همیشه با ترس و دلهره از این جا عبور میکنند.»
عرضه کالاهای مشابه با نرخهای متفاوت و نظافت جویها با آبشرب
در ادامه گشت و گذارمان، با آقای «جعفری» که 65 سال دارد و از اولین و قدیمیترین ساکنان کویامیر است، برخورد میکنیم که میگوید: «متاسفانه در این محله، کاسبان به شکل چشمگیری، هرجور که دل شان میخواهد روی اجناس قیمت میگذارنــد و هیچ کس هم نظارتی بر کارشان ندارد. این جا میتوانید یک مدل کالا را با چهار قیمت متفاوت ببینید و بخرید.» «علی شوقی» خیاط خوشنام خیابان امیر که 10 سال است در این محله به کسب و کار مشغول است، درباره نظافت محله میگوید: «تابستانها که بوی فاضلاب جاری در جویها، کل کوچههای این محله را پر میکند، یک نفر از سوی شهرداری برای نظافت به این جا نمیآید. اما حالا که زمستان است و نیاز به این کار بسیار کم احساس میشود، هر دو روز یک بار تمام این جویها با آبشرب شست و شو میشود و آب هدر میرود. غیر از این، شهرداری در آبیاری بوستان محله هم، از آبشرب استفاده میکند. بارها این مورد را گوشزد کردیم اما هر بار یک حرف و بهانه تحویل مان میدهند. یک مدت که اصلا قبول نمیکردند این آب، آب شرب است. خودم و چندین نفر دیگر برای اثبات موضوع، از آن آب نوشیدیم تا حرف و بهانهای نمانــد.»
بوستانی که نیاز به امکانات و توجه دارد
اواخر خیابان امیر به بوستان رازقی میرسیم که از دور شلوغ به نظر میرسد. جلوتر که میرویم، با جمعی 15 نفره از سالمندان بازنشسته روبهرو میشویم که مشغول یکجور بازی فکریانــد. «سیف ا... سوختانلو» 55ساله که 35سال است در کوی امیر سکونت دارد، توضیح میدهد: «چندین سال است هر روز همینجا با همسن و سالانمان جمع میشویم و صحبت و بازی میکنیم. در محله، همه احترام این محفل را حفظ میکنند، چراکه همیشه سعی کردیم مشکلات محله و به ویژه جوانان را رفع کنیم. موارد بسیاری وجود داشته که با پادرمیانی افراد همین جمع، مشکلی حل شده و ما به این موضوع افتخار میکنیم، چراکه جوانان این محله را فرزندان خودمان میدانیـــم. منتها شهرداری برای ما در این بوستان هیچ کاری نکرده. بارها درخواست دادیم چند عدد نیمکت، سایبان و تعدادی میز بازی در این پارک قرار دهند تا بتوانیم به راحتی جمع شویم ولی هیچ اتفاقی نیفتاد.» «محمدعلی حاچ» که بازنشسته تامین اجتماعی است و 45 سال میشود که ساکن کوی امیر است، می گوید: «همین بوستان در گذشته بسیار وضعیت بهتری داشت. دو نگهبان و دو باغبان که در دو نوبت این جا مستقر بودند و از باغبانی و آبیاری گرفته تا ایجاد فضایی امن و خانوادگی را به عهده داشتند. اما حالا با واگذاری این موارد به پیمانکار بخش خصوصی، عملا این جا رها شده و دیگر کسی دلسوز آن نیست. از تخریب فضای سبز و خشک شدن درختان بگیر تا همین جای آتشی که پای دیوارها میبینید که مشخص است تبدیل به پاتوق معتادان شده، از جمله تبعات رها شدن این بوستان است. ناراحت کننده است وقتی میبینیم پارکی که روزی چقدر آباد و سرسبز بود، حالا سرد و مُرده شده.» یکی دیگر از سالمندان می گوید: «سرویسهای بهداشتی بوستان هم، همیشه خراب و مشکلدار است.»
چرا مجوز ساخت ساختمان 6طبقه درکوچه 6 متری میدهند؟
آخرین نفری که مخاطب حرفهایش هستیم، پیرمردی است که روبهروی مجموعه ورزشی در حال ساخت الغدیر، مغازه کفاشی دارد و شاکی است: «کجای این شهر، در کوچه 6متری اجازه ساخت ساختمان 5 یا 6 طبقه میدهند که در این محله، این اتفاق میافتد؟ عجیب است که شهرداری، به خاطر پول، اینگونه تراکم فروشی و پارکینگ فروشی میکند. پولش در جیب کسی دیگر میرود و مشکلش برای ماست. هر روز با یکی از اهالی بهخاطر پارک خودرو جلوی مغازه و پل، دعوا و جر و بحث داریم. دیگر از کسب و کار در این محل خسته و فرسوده شدم.»