3 روایت از کربلای 4
تعداد بازدید : 16
یا باید شهید می شدیم یا اسیر...
مظلومیت شهدای عملیات کربلای 4 تداعی کننده غربت و مظلومیتی است که آن را از کربلا به ارث برده ایم. عملیات کربلای 4 هیچ گاه مظلومیت و شجاعت رزمندگان را فراموش نمی کند. عملیاتی که رادارهای آمریکایی به جبران قضیه مک فارلین، تمام جزئیات عملیات را به عراقی ها داده بودند. رمز عملیات، یا محمد (ص) بود که ساعت 22:45 روز سوم دی ماه سال 65 اعلام شد.
روایت اول
جعفر یوسفی، یکی از غواصانی است که در عملیات کربلای 4 حضور داشته و می گوید: برای من مهم بود که وقتی با دشمن روبه رو می شوم و دیگر امکان مقاومت ندارم چه اتفاقی میافتد. بااین حال لحظه اسارت یکی از آرامش بخش ترین لحظه های زندگی من بود. بچه های غواص گروه ما از بچه های گروه تخریب و رزمنده های اطلاعات عملیات بودند که از زبده ترین نیروها به حساب می آمدند و قرار بود خط را بشکنند.
یکی از ویژگی های این عملیات، شناسایی سخت آن بود. غواصان باید زمانبندی بسیار دقیقی انجام میدادند زیرا آب اروند به دلیل جزر و مد در روز تغییر جهت می داد و سختی ناشی از سرعت زیاد آب را افزایش می داد. غواصان این عملیات کسانی بودند که نمی توانستند در عمق عمل کنند و با وزنه هایی که به خود می بستند و سلاح هایی که همراه داشتند 20 تا 30 سانتی متر زیرآب حرکت می کردند. آن ها بدون نیاز به کپسول اکسیژن کار می کردند.با این که آب به شدت سرد بود و عملیات پراضطرابی در پیش داشتیم اما همه آرام بودند و انگار رو به بهشت قدم برمی داشتند. هیچ کس احساس سستی نمی کرد. وقتی ما وارد آب شدیم عراقی ها به شدت و با تجهیزات کامل آب را به آتش کشیدند. صدای مهیبی در آب می آمد که موج عظیمی داشت ولی ما برای این که لو نرویم سر از آب بیرون نمی آوردیم. حجم آتش باعث شده بود که عده زیادی از غواصان در آب رها شوند و آب آن ها را با سرعت به سمت پتروشیمی عراق ببرد. با این حال تعدادی از غواصان به مقصد رسیدند. از دو گردانی که قرار بود به جزیره ماهی برسند، تنها یک دسته از یک گردان به جزیره رسید. عراقی ها چند کار قابل توجه تاکتیکی در منطقه انجام داده بودند. اول این که در طول 60 تا 70 متر از ساحل تمام نیزارها را از بین برده بودند تا جایی برای پناه گرفتن وجود نداشته باشد. همچنین خورشیدی های بلندی را در آب گذاشته بودند. آن ها هیچ گونه سلاح کوچکی در خط نداشتند و چون می دانستند غواص ها تنها با کلاشینکف، نارنجک و آرپی جی به ساحل می رسند با سلاح های سنگین کالیبر بالا آن ها را هدف می گرفتند. من و شهید مومن اولین نفراتی بودیم که از آب درآمدیم.
روبه روی هر سنگری که می رسیدیم نارنجکی می انداختیم تا بعثی ها را از بین ببریم اما یکی از سنگرها جا ماند، وقتی که برگشتیم متوجه شدیم سنگر پر از آرپی جی 11 بوده و اگر ما در آن جا نارنجک می انداختیم همه شهید می شدند و کل کانال منفجر می شد.ما خط را شکستیم ولی مشکل اساسی این بود که پشت ما اروند بود و روبه رویمان سنگرهای عراقی بر ما مشرف بودند. کانال های عراقی ها که در آن پناه گرفته بودیم ما را محافظت می کرد اما بعثی ها از داخل نخلستان ها با تک تیرانداز ما را می زدند. با این امید که گردان های دیگر به ما میرسند و بعد از این که خط شکست نیروهای آبی - خاکی وارد عراق می شوند آن جا ماندیم؛ اما با توجه به اتفاقاتی که افتاد، بیشتر قایق ها را زدند و نیروهای آبی - خاکی نتوانستند به ما برسند زیرا ما در عمق خاک عراق بودیم. ما تا صبح مقاومت کردیم، گلوله هایی که به سمت ما می زدند به آرپی جی ها میخورد و هرلحظه امکان انفجار وجود داشت. ما دو راه بیشتر نداشتیم یا باید شهید می شدیم یا اسیر.
روایت دوم
از 120 نفری که در گردان یاسین بودند، فقط چهار نفر برگشتند. آن ها هشت روز در میان نیزارهای جزیره ماهی مقاومت کردند و به طور معجزه آسایی زنده ماندند.جانباز سید جواد کافی یکی از غواصان گردان یاسین در عملیات کربلای 4 است. سید جواد که در زمان عملیات 16 سال بیشتر نداشت هم این گونه روایت کرده است: قرار بود دو گردان نوح و یاسین از لشکر 21 امام رضا(ع) به جزیره ماهی برویم و به عنوان خط شکن این جزیره را بگیریم تا بعد بچه ها با قایق بیایند و تا بصره پیشروی کنیم.شب عملیات فرماندهان ما را به دو صف کردند، حدود 120 نفر غواص بودیم.
قرار شد سه نفر سرشان بیرون از آب باشد تا بچه ها در مسیر گم نشوند.ما از نهر خیم وارد رودخانه شدیم. آب رودخانه در حالت مد بود. من مسئول دسته بودم و سرم از آب بیرون بود. آن قدر شدت آب زیاد بود که ما حتی یک «فین» (کفش مخصوص غواصی) هم نزدیم.تقریباً به نوک ماهی نزدیک شده بودیم که یک دفعه هواپیمای عراقی آمد و «فیدر» زد.
(فیدر منورهایی است که حدود یک ربع در آسمان روشن است و مثل روز منطقه را روشن می کند) تا هواپیما «فیدر» زد، بچه ها به هم ریختند؛ چون انتظار چنین چیزی را نداشتیم.زیر نور فیدر من همه جا را به خوبی می دیدم. یک چهار لول نوک جزیره ماهی گذاشته بودند که تیر رسام (تیرهایی که روشن است و وقتی به طرف شما می آید به خوبی آن را می بینی) به عمق آب شلیک می کرد. وحشتناک و غیرقابل پیش بینی در تله افتاده بودیم!
روایت سوم
حاج بهزاد پروین قدس، هنرمند و رزمنده لشکر 31 عاشورا از شاهدان عینی عملیات کربلای 4 است، او روایت میکند: دوستانی که در عملیات اروند و شلمچه شاهد شهادت غواصان بودند می دیدند که خون یک شهید هم جوی خون راه میانداخت.اخبار رادیوهای بیگانه و رادیو بغداد در روزهای عملیات کربلای 4 ادعا کردند 20 هزار ایرانی را کشتیم درحالی که وقتی اولین دسته غواصی وارد آب شد، فرمانده لشکر وقت «امین شریعتی» به ما در تیپ دستور داد نیروها را برگردانید و بگویید تا صبح نشده با هر وسیله ای تا اجاقلو عقب بکشند و اگر صبح من کسی را در منطقه ببینم خودم می زنم! اول باور نکردیم تا این که احد مقیمی دستور را تأیید کرد و گفت عملیات لو رفته و بالباس غواصی یا بدون لباس و سلاح و با هر وسیله ممکن خود را به عقبه برسانید.بنده شاهد عینی بودم همان طور که عرض کردم دسته ای از ما رها شد، شهیدانی مثل محمدصادق جاویدی که با اشنوگر زیرآب به طرف «ابوالخصیب» درحرکت بودند در تنگه «ام الرصاص» با مانع برخورد کردند و هواپیماهای عراق انبوه منور ریختند درهمان لحظات که فرماندهان از لو رفتن عملیات خبردار شدند دستور لغو و عقب نشینی دادند.آخرین نفرات بنده، منصور عزتی، احد مقیمی، سید فاطمی و ... با مقداری کالک و نقشه، راهی عقبه شدیم.
نیروهای بعثی عراق باور نمی کردند با این سرعت این همه نیرو اعم از لشکر، یگان و واحدها بتوانند منطقه را خالی کنند بنابراین صبح روز بعد فقط اخبار رجزخوانی بود که شنیده می شد و به حدی عراق، منطقه خالی را زیر آتش توپخانه حتی بمباران شیمیایی قرارداد که صدای انفجار تا سه روز تا چندین کیلومتر می آمد.در انتها باید بگوییم که روایت های بالا از سه شاهد عینی عملیات کربلای 4 بود و البته در خاطرات و کتاب های دفاع مقدس روایت های بیشتری است ضمن این که تحلیل ها و ظن های متفاوتی نیز درباره روند لو رفتن عملیات مطرح شده است. در این جا فقط دیدگاه ها گفته شد و قطعاً هرکس گردان خود و نحوه عملکرد حوزه خود را از دیدگاه خود بیان می کند یا گاهی تحلیل. نظر آن است که این رزمنده تبریزی هم گردان و فرمانده خود را دیده است.
گزارش اولیه روزنامه رسالت از عملیات کربلای 4 به تاریخ 6 دی 65، مبنی بر سه هزار کشته ، شش هزار و 500 زخمی و صدها اسیر بوده است.