به روایت تاریخ
تعداد بازدید : 63
روایتهایی از شکلگیری نیروی نظامی در دوره قاجار
نویسنده : غلامرضا آذری خاکستر
در دوره قاجار، وجود ناامنی دربرخی از مناطق موجب شد حکام محلی با تأسیس نیروی نظامی، منطقه تحت فرمانروایی خود را تا حدی آرام نگه دارند. اما این نیروهای محلی چون به طوردایم در خدمت قشون نبودند، از نظم و انضباط کافی نیزکه لازمه یک تشکیلات نظامی است، برخوردار نبودند وبه قول حاج سیاح؛ « ... سرباز و قشون در ایران جز لفظ هیچ معنا ندارد...تمام ملاها و سادات که تقریباً ثلث یا ربع ایران از اینهاست داخل قشون نمیشوند. همچنین تمام بزرگان و مقتدران مملکت و عموم شهریان هم قشون نمیشوند بلکه تمام تحصیلات بر زارعان و اهالی دهات است.»براساس گزارش سپهسالار عده قشون ایران[1] در سال 1292ق. به صدهزار نفر میرسیده است. سیاحان و مسافرانی نیزکه در عهد قاجار به خراسان آمده بودند، نگاهی گذرا به وضعیت نظامی خراسان داشتهاند. هوتوم شیندلرکه در سال 1293 ق. مأموریت سیم کشی تلگراف تهران -مشهد را برعهده داشت در نوشتههایش با تاکید بر مسائل نظامی، از رکنالدوله بهعنوان کسی که به انتظام فوج ،سرباز و توپخانه میپرداخته یاد کرده و می گوید: « ...وی هر روز سواران را سان میدید و اسب هایشان را داغ میکرد.»
مبارزه «دسته»ها با ناامنی راهها
اما از این میان، ناامنی راهها و شهرها مسئله ای بود که حکومت قاجار با آن دست و پنجه نرم می کرد و البته اقداماتی را هم در جهت رفع آن انجام داده بود. تشکیل نیروی قراسوران در مسیر راهها وگذاشتن سرباز در قراولخانه شهرها از جمله این اقدامات بود.محتویات نامهای از «کنت منت فرت» اتریشی وزیر نظمیه و بنیان گذار پلیس ایران، نشان می دهد که وی در سال 1297ق. گذاشتن سرباز در قراولخانهها را به ناصرالدین شاه توصیه کرده است.در دوران ناامنی و هرج و مرج، راه های خراسان بزرگ نیز به واسطه وسعت جغرافیایی و دوری از مرکز، همواره مورد تجاوز اشرار و سارقان بود و از دیرباز درخراسان ،بهعنوان ایالتی دارای مرزهای گسترده با کشورهای مجاور ،نیاز به قشونی منظم به شدت احساس میشد. ناصرالدین شاه در سال 1302 ق. طی تلگرافی به آصفالدوله حکمران خراسان، دستور گذاشتن قراول در مرزها را صادرمی کند،[2] تا از تجاوزهای مرزی جلوگیری شود. از اسناد موجود چنین بر میآید که در اکثر شهرهای خراسان قراولخانه ها و مراکزنظامی وجود داشته و شهرهای قاینات، بیرجند، نیشابور، مشهد، بجنورد، درگز و کلات از عمده مراکز نگهداری قشون بوده اند.طبق اطلاعات مندرج در «مآثر الاثار» نوشته اعتمادالسلطنه[3] (از رجال دربار دوره قاجار و عهد ناصرالدین شاه که صاحب کتابهای بسیاری بود)، هر شهر دسته نظامی که تحت نظر یک نفر بوده، داشته است از جمله: دسته درجزی، دسته طبسی، دسته قاینی، دسته قوچانی، دسته مزینانی، دسته عمارلو و...گویا ناصرالدین شاه مکرر به آصفالدوله والی خراسان تأکید می کرده که آبروی دولت را حفظ ، وضعیت ظاهری نیروهای مستقر در نواحی مرزی را مرتب و منظم وقلعه ها را تعمیر کند.[4]
خدمت در نظام با چاشنی همراهی همسران
از دیگر سیاحانی که به وضعیت نظامی خراسان اشاره کرده اند، کلنل سیام مک گرگر[5] است. وی که خودش نظامی بود ، در توصیف نظامیان ایرانی نوشته است:«سپاهیان افرادی قوی هیکل بودند و این موضوع در قشون ایران امری عادی است.» البته وی وضع کثیف لباس و تجهیزات ،ژولیدگی ، سستی و کاهلی را از مشخصات قشون ایران دانسته است. مک گرگر جایی در خاطراتش پا را فراتر میگذارد و درصدد توهین به قشون ایران برمیآید:«... این قشون بیش از آن چه مرد دارد، الاغ دارد. سرباز پیادهنظام ایرانی ملبس به کت کوتاهی است که تقلیدی ناشیانه از ملل اروپایی است...» آن چه باعث حیرت سیاح مزبور شده این است که بعضی از نگهبانان صف مقدم قشون نظامی، همسران شان را پشت سرخود سوار کرده بودند. وی درجههای ارتش ایران را سرتیپ، امیرپنج، امیرتومان، یاور، سلطان، نایب اول، نایب دوم، وکیل، ده باشی و سرباز ذکر کرده است.لرد کرزن خبرنگار تایمز در سال 1889م. زمانی که به کلات نادر میرسد از سربازانی[6]یاد میکندکه لباسهای ژنده و پاره پاره ای برتن داشته و اغلب شان پا برهنه بودهاند.البته متقابلا برخی از اسناد، مربوط بهسال 1303ق. حکایت از آراستگی سواره و پیاده نظام خراسان دارد. طبق اطلاعات مندرج در این اسناد، حدود 300 سوار غیر ثابت در کلات حضور داشتند که از میان آنان حدود صد نفر به طور ثابت انتخاب شده بودند.آن ها مواجب میگرفتند و هر وقت لازم می شد حاضر می شدند و از آنان سان می دیدند. مسئله ای که در پارهای از نوشتهها به آن اشاره شده ، میزان نیروهاست. بهطوری که روزنامه «سفر خراسان» عده نفرات سواره «حیدرقلی خان سهامالدوله ایلخانی شادلو»،حاکم بجنورد را پانصد نفر ذکر کرده و در جایی دیگر شمارِ قشون سوار شادلو، هزار سرباز بیان شده است.[7]
فوجفوج، سرباز از شرق و غرب
رکن الدوله (شاهزاده قاجار و فرزند ارشد محمدتقی میرزا پسر محمدشاه قاجار) به سال 1299ق. وقتی به سرخس میرسد، در سفرنامه خود تعداد سوارهها را هزار و 825 نفر، شمخالچی 120 نفر، فوج قرائی 500 نفر، فوج کرازی و عراقی 600 نفر، جمشیدی 100 نفر، بیزکی 50 نفر، سبزواری 200 نفر، هزارهها 400 نفر و توپخانه را هم 66 عدد ذکر می کند.[8] برخی منابع میزان نیروی خراسان رادر سال 1303 ق. 12 فوج[9] ذکر کردهاند.لرد «کرزن» قدرت کلی نظامی خراسان در دوره قاجار را مرکب از فوجهای ناحیه ای، دو فوج قراترک (که در ترشیز و تربت حیدریه به خدمت گرفته میشوند و هر کدام 800 نفر و در مجموع 1600 نفر بودند) و دو فوج از بیرجند ( هر کدام 800 نفر برابر با 1600 نفر) اعلام می کند. براساس این اطلاعات، یک گردان از هر کدام از این چهار فوج مجهز بوده و درضمن نصف تمام عده آنها نیز در حال مرخصی اعلام شده اند.او همچنین آورده است: در کنار آنها فوجهای غیر ناحیهای چهار فوج که معمولاً در آذربایجان تعلیمات می بینند که سه فوج همیشه در پادگان مشهد آماده خدمتاند و هر کدام 800 نفر است. سواره نظام نیز از افراد قبیله تیموری و تربت شیخ جام ،1025 نفر،جمشیدیها، هزاره ها،کردهای زعفرانلو،ترکهای درگز،از قاین، سیستان، طبس و شهرهای مختلف هستند که در مجموع 4675 نفر وتوپخانه 200 نفر سواره می شوند. توپخانه هم که دارای بیست توپ صحرایی سبک در ارگ مشهد، دو توپ صحرایی در کلات و شش توپ ثابت در سرخس است در مجموع 400 نفررا شامل می شود.بر اساس اطلاعات لرد« کرزن» ،در مجموع پیاده نظام خراسان 6400 نفر، سواره نظام 4675 نفر و توپخانه 200 نفر بوده اند که جمع کل نیروی نظامی خراسان 11275 نفر ذکر شده است.[10] از مسائلی که خراسان از سال 1321ق. با آن مواجه شد، ایمن نبودن راهها و دستبردهایی بود که ترکمن ها در مناطق شمالی خراسان مرتکب می شدند. ترکمنها همچنین با کمین در مسیر راه تهران- مشهد در محدوده شاهرود، دردسرهایی برای زائران به وجود میآوردند. طبق گزارشهای موجود از بجنورد، درگز، تربت حیدریه و... سرقتهایی در این نواحی روی می داده و تهاجم ترکمنها به نواحی خراسان، مقارن با مشروطیت مسئلهای اساسی به شمار می آمد که حکمرانان محلی با آن درگیر بودند.
قزاق کرد
خاندان شادلو در بجنورد ،برای مقابله با این تهاجمات به فکر تشکیل نیروی قزاق کرد افتادند. یار محمد خان سهام الدوله حکمران بجنورد نیرویی با عنوان کردهای قزاق شادلو تشکیل داد که همانند[11]روسها لباس میپوشیدند و تفنگهای بردان بر دوش میگرفتند و اسبهایی از نژاد ترکمن گوکلان را که چشمهایی کوچک داشتند سوار میشدند .فرماندهی این نیروها با حبیب ا... خان شجاع الممالک بود وسهام الدوله در سفری که به اروپای غربی داشت برای مدرنیزه کردن نیروی تحت امرش مقداری سلاح جدید و وسایل توپخانه از کشور اتریش[12] خریداری کرد. حبیب ا... خان شجاع الممالک در برابر تهاجمات تراکمه، با شجاعت به مقابله پرداخت به طوری که در صفر 1326 ه. ق از سوی آستان قدس رضوی یک قطعه نشان طلای خادمی به وی هدیه[13] شد. طبق گزارشی ،تمام مالیات بجنورد صرف نگهداری افواج[14] سواره کرد میشده است.در سال 1324 محمد حسین خان سالار مکرم ،که رئیس قشون خراسان و سیستان بود همه روزه در اتاق نظام به رسیدگی امورمهم نظامی و انتظام ادارات و پرداخت حقوق قشون اشتغال داشته. وی هفته ای سه روز در میدان مشق ،تمام افواج توپخانه مقیم ارض اقدس را حاضر کرده، مشغول مشق آنان می شده است . طبق دستور العمل وزارت جنگ ،وی از هر جهت قشون خراسان را ترقی داده و تمام دسته جات[15] سواران محلی را پادار(پایدار) کرده است. قشون خراسان علاوه بر سر حدداری، مأمور قرنطینه سرحدات خراسان نیز بوده اند. مخارج نگهداری این نیروها چنان چه دستور آن از تهران صادر میشد، توسط مقامات محلی پرداخت می شد.
منابع
[1]. برگ های تاریخ، ابراهیم صفایی، ص35.
[2]. مرزهای ناآرام. ابراهیم صفایی، ص66.
[3]. المآثر الاثار، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه. ج1، ص370.
[4]. اسناد سیاسی دوران قاجاریه، ابراهیم صفایی. ص96.
[5]. شرح سفری به ایالت خراسان و شمال غربی افغانستان در 1875، کلنل. سی.ام مک گرگر .ج2، ص10.
[6]. ایران و مسئله ایران. لرد کرزن. ترجمه علی جواهر کلام، ص28.
[7]. روزنامه سفرخراسان. علینقی حکیم الممالک .ص341
[8]. سفرنامه رکن الدوله به سرخس. محمدعلی منشی ، ص51.
[9]. نظام سیاسی و سازمانهای اجتماعی ایران در عصر قاجار. غلامرضا ورهرام. ص115.
[10] ایران و مسئله ایران. لرد کرزن. ج1. ص279
[11]. سفرنامه خراسان و سیستان. کلنل ییت. ص184
[12]. سفرنامههای سهام الدوله بجنوردی، به کوشش قدرت ا... روشنی زعفرانلو، ص9
[13]. مرکز اسناد آستان قدس رضوی شماره، 19654
[14]. سفرنامه ترکستان و ایران. هنری موزر. ص194
[15] . روزنامه ایران سلطانی ایران، تهیه و تدوین جمشید کیان فر، ص253