آیت ا... علم الهدی با اشاره به دخل و تصرف برخی سیاسیون در واژه ها مطرح کرد:
تعداد بازدید : 26
امام رضا (ع) امام مناظره بود نه مذاکره
یکی از مشکلاتی که امروز داریم این است که متأسفانه برخی سیاسیون ما در واژهها دخل و تصرف میکنند، واژهها را از نظر مفهوم و معنا تحریف میکنند، ما مناظرات امام رضا داریم، مذاکرات امام رضا نداریم، امام رضا (ع) مذاکره نکردند.
به گزارش Alamolhoda.com، آیتا... علمالهدی شنبه شب در برنامه تلویزیونی «جهانآرا » که از شبکه افق سیما پخش شد، به سؤالات وحید یامین پور، مجری این برنامه حول محور سیره سیاسی امام رضا (علیهالسلام) پاسخ داد.بخش هایی از این گفتوگو را در ذیل میخوانید.
امام جمعه مشهد در پاسخ به این سوال که «مأمون علیالظاهر یک فرصت سیاسی در بالاترین جایگاه ساختار سیاسی آن روز در یک امپراتوری وسیع برای حضرت رضا (ع) فراهم می کند .ایشان از این وضعیت چگونه برای پیشبرد اهداف خود در ترویج مکتب اهلبیت(ع) بهره بردند؟»گفت : مأمون به این نتیجه رسید که امام کشی، راه امام ستیزی و امامت زدایی نیست، برای اینکه امامت زدایی و امام ستیزی را تکمیل کند، دنبال شگردی بود که اساس امامت و ولایت خدایی را براندازی کرده و از دلها و مغزها بکند لذا توطئه کرد، مسئله واگذاری قدرت به امام هشتم، تقدیم و هدیه خلافت و بعد حضرت را بهعنوان ولیعهد معرفی کردن، اجرای شگرد شیطانی مأمون برای براندازی اصل امامت بود.مأمون حساب کرد امام رضا (ع) را از مدینه به خراسان بیاورد و در تمام طول سیر حرکت در کشور، این مسئله بهوسیله عوامل تبلیغاتیاش پخش شود که میخواهد خلافت را به امام رضا (ع) واگذار کند و با این کیفیت، مردم سراسر به این نتیجه میرسند که بناست امام رضا(ع) خلیفه شود و بعد بیاید خلافت را به امام رضا تفویض کند به شرطی که او را ولیعهد و جانشین خود قرار بدهند، با تفویض خلافت به امام رضا(ع)، در فرصتی امام را از بین ببرد، خودش میشود ولیعهد و جانشین نصبشده امام رضا(ع)، هم امام بعد از امام رضا (ع) خواهد شد و هم خلیفه بعد از ایشان خواهد بود، امامت و خلافت در هم ادغام میشود و دیگر مسئلهای به اسم امامت در مقابل خلافت باقی نمیماند.
آیت ا...علم الهدی با اشاره به حرکت امام (ع) از مدینه ، حوادث و اتفاقات مسیر راه تا رسیدن به کاخ مامون و ...تصریح کرد:با وجود همه این حوادث تقریباً توطئه مأمون نقش بر آب شده بود و مأمون در این شگرد شیطانیاش، بینتیجه ماند.
همه ائمه (ع) به دنبال تشکیل حکومت با اساس اسلامی بودند
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر این که «برخی دوری حضرت رضا (ع) از قدرت سیاسی را تبدیل میکنند به یک تئوری و چارچوب نظری در اینکه ائمه (ع) به دنبال به دست آوردن قدرت سیاسی و تأسیس حکومت دینی نبودند و از این مقطع تاریخی استنباط میکنند که روحانیت بهعنوان کسانی که عهدهدار ارائه قرائت رسمی از دین هستند، بهتر است عهدهدار امر سیاسی نباشند و مشارکت در قدرت نکنند، گفت : اتفاقاً تمام ائمه (ع) ما در صدد تشکیل حکومت بودند منتها نه یک حکومت لائیک سکولار، حکومت آمیخته رهبری سیاسی با رهبری مرامی؛ وقتی مردم میخواستند با امیرالمؤمنین بیعت کنند، حضرت امتناع میکردند.چراکه مردم میخواستند با امیرالمؤمنین بهعنوان کسی که میتواند عدالت را پیاده کند، بیعت کنند نه بهعنوان حجت خدا، امام زمان و رهبر سیاسی که باید رهبر مرامی باشد؛ بر اساس نظام حاکمیت ا... بر مردم، رهبری مرامی و رهبری سیاسی باید آمیخته باهم باشد؛ اما مردم نمیخواستند بر این اساس با امیرالمؤمنین (ع) بیعت کنند.حاکمیت مال ا... است، پس هرکس مظهر اجرای حاکمیت ا... است، باید از طرف خدا تعیین شود و بهعنوان مظهر اجرایی حاکمیت خدا قرار گیرد؛ در مسئله ولایتعهدی، وقتی ماجرا بهجایی رسید که مأمون حضرت را مجبور کرد، حضرت شرط کردند من در مسائل سیاسی، عزل و نصب کسی و در کارهای سیاسی دخالت و نقشی نداشته باشم، این یعنی من حکومت را ناحق میدانم .
امام رضا(ع) جنگیدند، مبارزه و مناظره میکردند
عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد :مأمون امام رضا (ع) را در یک مثلث قرار داد، سه جبهه درست کرد، یک جبهه همین توطئه و شگرد شیطانی بود و میخواست فتنهای راه بیندازد و امامت را از اصل امامت از بین ببرد؛ جبهه دومی که مأمون تشکیل داد، این بود که برای امام حتی از جریانهای غیردینی و خارج از اسلام رقیب تراشی کرد به رغم اینکه میدانست اگر اسلام ضعیف شود، ممکن است اساس خلافت او نیز به خطر بیفتد، اما ترجیح داد یک جریان خارجی بیاید و بر اندیشهها و افکار مسلط شود حتی اسلام را تضعیف کند و از باطن اسلام هم چیزی نگذارد، تنها یک اسم باقی بماند ولی محتوای اسلامی از بین برود.وجود اقدس امام هشتم (ع) در این جبهه در واقع در یک جبهه مبارزاتی قرار گرفتند. در این رقابتهایی که برای اسلام تراشیده شده بود و مأمون برای اسلام رقیب تراشی کرده بود، برخورد حضرت با آتئیست، یهودیت و نصرانیت، برخورد مذاکره و گفتوگو نبود، برخورد مبارزاتی بود و لذا ما تعبیر مناظره میکنیم.
وی تصریح کرد : یکی از مشکلاتی که امروز داریم، این است که متأسفانه برخی سیاسیون ما در واژهها دخل و تصرف میکنند، واژهها را از نظر مفهوم و معنا تحریف میکنند، ما مناظرات امام رضا داریم، مذاکرات امام رضا نداریم، امام رضا(ع) با یهودیان، بتپرستها یا آتئیست ها مذاکره نکردند .امام رضا(ع) جنگیدند، مبارزه و مناظره میکردند.امام رضا (ع) با مناظرات و مبارزات کلامی خود مبارزه کردند تا دین ثابت شد.
آیت ا...علم الهدی تاکید کرد :شما در زیارت میخوانید «خصم اهل الکتب»، مذاکره که با «خصم» درست درنمیآید، یعنی حضرت مخاصمه کرد ، دشمنی با آنان میکرد و با آنان مناظره میکرد، این مناظره بود نه مذاکره؛ اینکه برخی خیال میکنند بیایند از امام رضا(ع) یک الگوی سیاسی برای اهداف سیاسی غلط خود و اندیشه سیاسی انحرافی خودشان درست کنند بعد هم چون آنان فکر کردند با استکبار جهانی مذاکره کنند، با غربیها مذاکره کنند، این را به امام رضا (ع) نسبت بدهند و مناظره امام رضا(ع) را مذاکره معرفی کنندو یک حرکت تحریفی در واژهها از نظر معنا و مفهوم بکنند و معنای مناظره را مذاکره و گفتوگو بگیرند، درست نیست. حضرت مبارزه میکرد.
وی به ایجاد جبهه سوم هم اشاره کرد و افزود: مامون جبهه سومی در مقابل امام و در شکل دگراندیشی برای امام به وجود آورد که در این جبهه هم وجود اقدس امام هشتم (ع) شروع به مبارزه کردند. آن چه در معارف امام رضا و اهلبیت (ع) بود، سخن و منطقی بود که با جریان فطری مردم تطبیق میکرد. اما آن چه در فلسفه یونان بود، با منطق و فطرت مردم سازگار نبود لذا در این جبهه نیز امام رضا(ع) پیروز شدند.یعنی سه جبهه برای امام درست کرد، دو جبهه رقابتی و یک جبهه توطئه و فتنه که امامت را براندازی کند و حضرت در مقابل حربه اینها ایستادند.
نمیشود به اسم «تقدس روحانیت» در مقابل براندازی اسلام ساکت بود
وی در پاسخ به این سوال که روحانیت امروز مقدستر است یا امام حسین (علیهالسلام)؟ گفت : اگر بنا باشد هر حرکتی چه حرکت انقلابی و سیاسی که به ناکامی بینجامد، باعث شود قداست یک مقدس از بین برود، پس امام حسین(ع) نباید حرکت میکرد، حرکت امام حسین (ع) ناکام شد، ایشان به شهادت رسید، عزیزانش را کشتند، زن و بچهاش را با آن شکل فجیع اسیر کردند و شهر به شهر گرداندند و حکومت هم به هم نخورد، بنیامیه سالها حکومت کردند و بعد از آنهم بنیعباس از آنان بدتر حکومت کردند، آیا قداست امام حسین(ع) با این انقلاب به هم خورد یا بیشتر شد؟
آیت ا...علم الهدی تاکید کرد :در یک فضای آرام و نرمی که یک عده نیروهای متدین داریم، مسلمان، معتقد، مدبر و اندیشمند هستند و بر اساس اهداف دینی کشور را اداره میکنند، بیایند اداره کنند، ما هم مخالف نیستیم، ما هم در گوشهای ارشاد و هدایتمان را انجام میدهیم، این در شرایط عادی است اما الان شرایط عادی نیست؛ استکبار آمریکایی بعد از درهم فروریختن سوسیالیست و کمونیست به این نتیجه رسید که باید کدخدای دنیا شود و در مقابل این حکومت واحد جهانی، فقط سنگلاخش فرهنگها و تمدنها بودند، تمام تمدنها را به هم مالید و تنها آنی که قابل به هم مالیدن نیست و بهعنوان سنگلاخ جدی در سر راه تشکیل حکومت واحد جهانی استکبار ایستاده و جهانیسازی استکبار را از بین میبرد، اسلام است.
وی تاکید کرد: استکبار با تمام توان میخواهد اسلام را براندازی کند،آن وقت من قداست روحانیت را حفظ کنم که در جریان سیاسی اگر ناکام ماندم، مردم به روحانیت حمله نکنند؟ میدان جنگ و میدان مبارزه است، اگر ما نظام و مدیریت سیاسی نداشته باشیم و نتوانیم انسانهای مؤمن و متدین را با تجهیزات کامل در مقابل دشمن بسیج کنیم، چطور میخواهیم در مقابل استکبار اسلام را حفظ و مقابله کنیم؟ او میخواهد اسلام را براندازی کند، من بروم در مدرسه در را ببندم و بگویم میخواهم قداست روحانیت را حفظ کنم؟ این با کدام منطق عقلانی، فکر و اندیشهای درست درمیآید؟