- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سنگهای زیربنای اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگری درست نمی شود.
(کافی جلد۲، ص ۱۸)
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
الهی!
چه خوش روزی که خورشید جلال تو به ما نظر میکند
چه خوش وقتی که مشتاق از مشاهده جمال تو ما را خبر می دهد
جان خود را طعمه باز سازیم که در فضای طلب تو پرواز می کند
و دل خود نثار دوستی کنیم که بر سر کوی تو آواز می دهد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس شورای شهر مشهد گفت : آمپول درد دارد ومعلم کلاس دوم ابتدایی ام را به عنوان بداخلاق ترین فرد در دوران کودکی ام هنوز به یاد دارم.
به گزارش خراسان رضوی؛ " محمد رضا حیدری" روزگذشته با شرکت در برنامه صندلی داغ کانون فکری کودکان و نوجوانان استان که به مناسبت هفته کودک برگزار شد، درپاسخ به سوالات " تانیا محمد زاده" 9ساله و"داریوش صفاریان" 10ساله درباره ترس از آمپول گفت: آمپول برای برخی ترس ودرد دارد ،یادم می آید زمانی که جبهه بودم بنا به دلایلی مرا در بیمارستان بستری کردند، شب عملیات یکی از رزمندگان را که بسیار هم شجاع بود وهمان شب در عملیاتی، تعداد زیادی بعثی را به هلاکت رسانده بود، به بیمارستان آوردند اما شاید باورتان نشود زمانی که آمدند به او آمپول بزنند، فریاد می زد ونمی گذاشت تزریق انجام شود.
او درباره رنگ شاد ومورد علاقه اش وبهترین دوستی که در کودکی اش به یاد دارد نیز اضافه کرد: رنگ مورد علاقهام، سبز است وپدرم نیز بهترین دوست روزهای خوب و بدم بود .
وی در باره این که بد اخلاق ترین فرد زندگی تان در کودکی، چه کسی بوده است ؟ اضافه کرد: معلم کلاس دوم ابتدایی ام بداخلاق ترین فردی است که به یاد می آورم. حیدری از میان بازی های کودکی اش نیز به بازی های محلی اشاره کرد وگفت: بیشتر در کوچه وخیابان بازی می کردیم ویکی از بازی هایمان هفت سنگ بود، بدین ترتیب که هفت عدد سنگ را روی هم می چیدیم وبا توپ کوچکی به آن ضربه می زدیم وسنگ ها می افتاد سپس فرار می کردیم واگر می توانستیم بدون این که توپ توسط بازیکنان رقیب به ما بخورد، سنگ ها را روی هم بچینیم برنده می شدیم.
حیدری در باره آخرین هدیه ای که داده وهمچنین خرید از کودکان کار سرچهارراه ها پاسخ داد: آخرین هدیه ای که دادم روزگذشته به تعدادی از اعضای کانون فکری کودکان ونوجوانان به مناسبت هفته کودک بود، واین که از کودکان سرچهارراه خرید می کنم یا نه، باید بگویم به دوستان وهمکاران توصیه کرده ایم کودکان زیر 15سال، سرچهارراه ها به کار مشغول نشوند زیرا آن ها باید سرکلاس درس حضور پیدا کنند ودرس بخوانند و اگر با آن ها روبه رو شوم، سعی می کنم کمک شان کنم تا دیگر کار نکنند وبه جای آن درس بخوانند.
رئیس شورای شهر درپاسخ به این سوال که با نوه های خود بازی می کنید یا نه ؟گفت: من نوه ندارم اما با بچه های اقوام که تعدادشان هم زیاد است زمانی که دورهم هستیم، بازی می کنم .
حیدری با بیان این که ایام کودکی ما با زمان کنونی بسیار فرق داشت، تصریح کرد: در آن دوران تعداد بچه های هرخانواده زیاد بود وخواهرها وبرادرها با هم بازی می کردند. من نیز خاطرات زیادی از کودکی وبازی با خواهر وبرادرهایم دارم وچون برادر بزرگ بودم، به حرف هایم گوش می کردند.
وی در باره وضعیت درس خواندن وهمچنین مشق نوشتن در دوران کودکی اش گفت: بچه درسخوانی بودم طوری که شش ساله ابتدایی را جهشی وسه ساله طی کردم ومشق هایم را کامل می نوشتم البته آن زمان مشق زیاد می گفتند ودرایام نوروز باید یک دفتر می گرفتیم وکلی مشق می نوشتیم ودر صورت داشتن غلط، باید به عنوان جریمه هر کدام را 100بار می نوشتیم.
وی درمقابل این خواسته که یک شعر مخصوص کودکان یا یک دادستان بگویید، پاسخ داد الان یادم نمی آید .
حیدری درباره غذاهای دوران کودکی اش افزود: آن زمان مادرها هرچه درست می کردند، باید می خوردیم ونمی توانستیم بگوییم دوست نداریم.آن د وران کمتر برنج می خوردیم وبرنج تنها برای مناسبت ها وعیدها بود وبیشتر غذاهای سنتی وخاصیت دار مانند آبگوشت، اشکنه واز این قبیل غذاها می خوردیم.
رئیس شورای شهر مشهد درباره آشنایی اش با کانون فکری کودکان ونوجوانان ، گفت: من سه پسر دارم که هر سه آن ها را در دوران کودکی شان به کانون فکری کودکان ونوجوانان واقع در بولوار فلسطین می بردم تا از کلاس های آموزشی وهنری آن مرکز استفاده کنند.
وی در پاسخ به این سوال که برای آشنایی والدین با حقوق کودکان، چه کاری می توان کرد ؟اظهارکرد: می توانیم در تابلوها وبیلبوردهای تبلیغاتی، پیام های آموزنده ای با هدف ترویج رعایت حقوق کودکان اکران کنیم و دیگر دستگاه ها نیز ازجمله آموزش و پرورش ورسانه ها می توانند در این مسیر به ما کمک کنند .
حیدری درباره اقدامات انجام شده برای نشاط کودکان شهر نیز گفت: اکنون فضاهای خوبی برای بازی کودکان در بوستان های شهر وجود دارد از جمله فرهنگ سرای کودک در کوهسنگی که سعی می کنیم این فضاها را در نقاط مختلف شهر گسترش دهیم .
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بزرو ارجمند بازیگر خراسانی، درباره تازهترین سریالش با عنوان«سرّ دلبران» که در آن نقش یک روحانی را ایفا میکند، گفت: این دهمین کار من با محمدحسین لطیفی است. کار با او خیلی لذتبخش است. به دلیل اینکه بازیگر را بهعنوان ابزار کاریاش نمیبیند و سعی میکند بهترین شکل را از او نشان بدهد. برای همین وقتی جلوی دوربین لطیفی هستید، از بازیگری لذت میبرید و نمیتوانید بیسواد باشید. منظورم از سواد، خواندن و نوشتن نیست بلکه راجع به نقش باید باسواد باشید.
وی که با «جام جم» گفت وگو میکرد، افزود: قرار بود امسال این سریال در ماه رمضان پخش شود، اما این اتفاق نیفتاد؛ ولی امیدوارم سال آینده در ماه رمضان پخش شود. سر دلبران، قصه خوبی دارد، قصهای که وقتی من به عنوان بازیگر آن را خواندم، قلقلکم داد و تصمیم گرفتم از این فرصت استفاده کنم.
وی به نقش متفاوتی که در این سریال ایفا کرده، اشاره کرد و از بسترهای ذهنی برای الگوگیری در این نقش چنین گفت: من بچه مشهد هستم. زمانی که در مشهد درس میخواندم، گاهی شیطنت کرده و همراه دوستانم از مدرسه فرار میکردم و از آن جا که هوای مشهد سوز سرمای وحشتناکی دارد، همیشه به حرم پناه میبردیم، چون بهترین جای گرم بود. وقتی به حرم میرفتیم همراه دوستانم کتاب میخواندیم. به قول معروف حرم، پاتوق کتاب خواندن ما بود. در آنجا با تعدادی روحانی جوان آشنا شدیم.
آنها تاثیر زیادی در زندگی، شخصیت، رفتارم و. .. گذاشتند و حتی آنها را استادان خودم میدانم. روحانی سردلبران شبیه همان روحانیانی است که در مشهد با آنها آشنا شدم. همیشه علاقهمند بودم نقش روحانی را بازی کنم که از جنس مردم باشد و روحانی سر دلبران، مردمی است.
او در پاسخ به این سوال که میان مدیوم سینما و تلویزیون کدام را میپسندد، عنوان کرد: پیشه من بازیگری است و از این طریق ارتزاق میکنم. دوست دارم نقش، عمق داشته باشد. اگر شرایط مالی زندگیام اجازه میداد در سال یک کار سینمایی بازی میکردم و بقیه آن را به تئاتر مشغول بودم.
ارجمند درباره کمکاریاش در تلویزیون به ویژه بعد از سریال «تنهایی لیلا» نیز گفت: سناریوهایی را که پیشنهاد میشد دوست نداشتم. پارسال و دو سال قبل چند کار سینمایی پیشنهاد شد که بازی کردم. ضمن اینکه در سریال پیکسل هم بازی کردهام که قرار است در فضای مجازی پخش شود. به نظرم سریال مهمی است و دوست داشتم در آن بازی کنم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
صفحه رضا توکلی، بازیگر نیز با این عکس جالب و تیپ متفاوت او به روز شد. او پای این پست نوشت: من و الاغم. شهری در دل شهر ما و فرار از دود و آلودگی و شلوغی.
علی مسعودی هم که به بهانه تولدش توسط جمعی از دوستدارانش غافلگیر شده بود، این عکس را منتشر کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
همه چیز در بساطش پیدا میشود، خاصه اگر گَردی از زمان هم گرفته باشد. فروشگاهی از اشیای تاریخی که میتوان میراث چند هزار ساله یک تمدن را در قالب سکه، کاغذ، زیورآلات و. .. از صدر تا ذیل در آن به عینه دید. در واقع، روایتی تاریخی از سبک زندگی مردم و حکومتهای پیشین در یک نگاه.
سرگرمی جالبی که محمدحسین پالیزکار، مجموعهدار جوان مشهدی را شیفته خود ساخته و با قبول همه دردسرهایش بدان مشغول است. او در این سالها وقت زیادی را صرف جمعآوری اشیای قدیمی و تاریخی به ویژه سکههایی منحصر به فرد کرده که البته بخشی از آنها را وقف موزه آستان قدس کرده است. در میان اسباب موجود از ادوار قدیمی دکانش، به دنبال ریشههای این شیفتگی به تاریخ و گنجینههای آن میگردیم.
آغاز آیندهای از گذشته
با 38 سال سن، شهرت «پالیزکار» به واسطه وقف قریب به 300 سکه تاریخی به موزه آستان قدس رضوی است. سکههایی که او به اذعان خودش سالها صرف جمع آوری آنها کرده است. به محض پرسیدن ماجرای علاقهاش به مجموعهداری، به طبقه دوم مغازه میدود تا کتابی که خط سرنوشتش را رقم زده است، از کتابخانه شخصیاش بیاورد و معرفی کند. بعد که با کتاب میآید و آرام میگیرد، برایمان تعریف میکند که؛ خانواده ما اصالتاً مشهدی هستند و روزگاری خانهمان حوالی میدان شهدا بود. از همان سالهای نخست ورود به مدرسه، به کتب تاریخی بیش از دیگر کتابها علاقه داشتم و در یکی از مراجعاتم به کتابخانه مدرسه، کتاب «نگاهی به موزه مرکزی آستان قدس رضوی» چشمم را گرفت. اتفاقاً چند هفته بعد از طرف دبستان شمسالشموس، ما را برای بازدید به آن موزه بردند و خاطره آن روز جذاب، من را بیشتر برای دنبال کردن تمایل درونیام راغب کرد.
همان کتاب را جلوی مان باز میکند و چند قسمتش که برای او جذاب بوده را نشان مان میدهد.
وی با همان سن و سال کم عضو کتابخانه میشود و حتی هر از گاهی برای مطالعه برخی مطالب و جریانات تاریخی که به نظرش جالب میرسیده، به جای رفتن به مدرسه، به سراغ کتابهای کتابخانه میرود. خوب یادش هست اولین کتابی که در مجموعه قفسه باز این کتابخانه خوانده، کتاب قطوری بوده با عنوان «باورهای محلی ایرانیان درباره شاهنامه».
فارغ از مطالعه پیوسته تا دوره نوجوانی، جسته و گریخته گردآوری اشیای مختلف از صدف و کارتهای بازی گرفته تا عکس و مجلات فیلم یکی از سرگرمیهای مداوم او بوده است، مجموعههایی که برخی از آنها را تا امروز هم نزد خود نگهداری کرده است.
در کنار این امور، از سن 13 سالگی دوربین عکاسی به دست گرفته و در برخی سفرهای دور و نزدیک به اقصی نقاط استان و کشور، از آثار باستانی و نقاط تاریخی عکاسی میکند. از این میان، با سفر به اکثر نقاط استان فارس و خراسان رضوی، تصاویر نابی از نقوش برجسته هخامنشی و ساسانی به ثبت رسانده است که این مهارت هم به تشدید علاقهاش کمک میکند.
تا اوایل دهه 80 او به جمعآوری هر چیزی فکر میکرده، به جز سکه. تا این که در مییابد که سکهها، بیش از هر شیء دیگری مبین شناخت تاریخ دقیق هر ملتی هستند. پالیزکار در گام نخست، با اندک سرمایهای که داشت، 10 سکه قدیمی میخرد و با گسترش کارش مغازهای را برای خرید و فروش در نظر میگیرد.
نذر و وقف؛ دو سنت حسنه اسلامی
این مجموعهدار که در مدتی اندک، اشیا و به ویژه سکههای زیادی را جمعآوری میکند، میگوید: 12 سال پیش سری به مجموعه موزههای آستان قدس زدم و در بخش سکه، متوجه اشتباهاتی در اطلاعات روی اشیای تاریخی شدم. موضوع را با مسئول موزه در میان گذاشتم و وی با پرسیدن سوالاتی از من، مطمئن شد که دارای دانش تاریخی هستم. بنابراین از من خواست به صورت هفتگی برای شناسایی سکهها به آن جا مراجعه کنم. کمکم متوجه شدم، برخی از سکهها را در مجموعه ندارند و با تشویق مسئول موزه یک سری از آنهایی که در مجموعه خودم موجود داشتم را بخشیدم. از آن تاریخ تاکنون، به صورت موردی برای تعیین شناسنامه سکهها با این موزه همکاری دارم.
سکههایی که او در مجموعهاش دارد و یا داشته و وقف کرده است؛ مربوط به دوره اشکانیان تا عصر حاضر میشود.جنس آنها نیز اغلب نقره، برنز، نیکل و مس است. کمی از مجموعههای وقفی جالب او، شماری از سکههایی بوده که به سلسلههای محلی پادشاهان هندوستان در قبل از اسلام مربوط میشده است. پسرش هم با این که سن و سال چندانی ندارد، به خوبی حافظ این سنت خانوادگی است و چند وقت پیش تعدادی از سکههای خودش را به همراه پدر به موزه میبخشد.
در میان سکههای موقوفه وی، یکی از سبکترین و کوچکترین سکههای نقره ساسانی دیده میشود. داستان اهدای این سکه را این طور بازگو میکند: 9 سال پیش، این سکه را با پولی معادل خرید یک خانه تهیه کردم. اتفاقاً در همان ایام دچار مشکلی شدم و برای رفع آن، اهدای این سکه را نذر کردم. جالب است موزه هم در پی خرید آن بود ولی من بعد از استجابت حاجتم، آن را به موزه رضوی اهدا کردم.
جای خالی دانش تاریخی
وی با اشاره به سیر مطالعاتی پیوستهاش در موضوع فرهنگ و تمدن ایرانی و بعضا دیگر کشورها، خاطرنشان میکند: با پیش رفتن در این کار، متوجه شدم چقدر دانش تاریخی درباره اشیا، ادوار و شخصیتهای تاریخی اندک است؛ چه در میان عموم مردم و چه حتی در بین مجموعهداران و فروشندگان این میراث فرهنگی و تاریخی.
وی عنوان میکند: با وجود این که شناخت سره از ناسره در سکهشناسی خاصه برای مبتدیان بسیار سخت و نیازمند اطلاعات کافی است، بسیار شاهد بودهام که سکههای قدیمی ارزشمند به دست افراد نابلد به قیمتی ناچیز فروخته شده و در ادامه به دیگر کشورها منتقل شده است، حتی بعضی افراد گاهی این سکههای تاریخی را نادانسته ذوبشان میکنند و حداکثر به انگشتر تبدیل میشود.
پالیزکار، با تشخیص این خلأ طی دو سال اخیر به گردآوری اطلاعات مورد نیازش برای نگارش کتابی با عنوان «مشهد به روایت سکه» مشغول بوده است که به زودی به چاپ خواهد رسید.
این مجموعهدار با انتقاد از فقدان شناخت درست مردم و مسئولان فرهنگی کشور از حقیقت مجموعهداری میگوید: به جای آن که صاحب صنفی مستقل با حمایت سازمان میراث فرهنگی باشیم، بدون صنف فقط زیرمجموعه اتحادیه غیرمرتبط لوازم نفت و گازسوز تعریف شدهایم و سامان دهی خاصی نداریم. از دیگر سو، فقدان شناخت صحیح از این حرفه خاص موجب سوء تفاهمات بسیاری در میان مردم و مسئولان شده است؛ در حالی که یک کلکسیونر واقعی و با دانش همچون سدی جلوی هدررفت آب باران را میگیرد و منابع قیمتی را جذب میکند و از سرقت میراث فرهنگی جلوگیری میکند. وی البته اذعان میکند که عدهای نیز از این فرصت سوء استفاده کرده و وجهه مجموعهداری را مخدوش میکنند اما در عین حال فضای تاریخی کشورمان نیازمند افرادی است که از سر دلسوزی و با دغدغه تکههای تاریخ را گرد هم آورند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نساجی، صنعتی است کهن با سابقه حدود پنج هزار ساله در ایران وتامین کننده یکی از اولیه ترین نیازهای حیاتی بشر. سابقه صنعتی این رشته در کشورنیز به بیش از یک صد سال میرسد و از اولین صنایعی است که پس از انقلاب صنعتی در اروپا، به کشور ما وارد شد.
این صنعت با بهره گیری از قدمتی کهن و تجربهای ارزشمند، نرخ بالای ارزش افزوده، پیوندهای پیشین و پسین با صنایع دیگر، کمک به اقتصاد ملی و تامین اشتغال برای نیروی انسانی دارای امکانات بالقوه بسیاری برای پیشرفت و ارتقای کمی و کیفی است و میتواند نقش مهمی برای تحقق آرمانهای کلان اقتصادی کشور ایفا کند. به بیان دیگر کشور ما تاریخ حضور و دانش لازم در این صنعت را داراست.
اکنون این صنعت، خصوصی ترین صنعت کشور محسوب میشود و عمده واحدهای فعال در این بخش با سرمایه شخصی اداره میشوند و در قیاس با دیگر صنایع کمترین تسهیلات بانکی را دریافت میکنند. بنابراین ایران در این حوزه دارای مزیتی نسبی است به شرط آن که بستر رشد برای این صنعت فراهم باشد. اما هم اکنون این صنعت نیز همانند دیگر صنایع کشور، متاثر از فضای عمومی حاکم بر اقتصاد و صنعت است و در کلان قضیه با مشکلاتی از قبیل رکود حاکم بر بازار و همچنین کمبود نقدینگی مورد نیاز مواجه میباشد. در این میان، فرسودگی ماشینآلات فعال در این حوزه باعث کاهش راندمان و افزایش ضایعات و در نتیجه افزایش قیمت تمام شده کالای تولیدی میشود و این امر از مهم ترین مشکلات انحصاری این صنعت به شمار میآید.
استان خراسان رضوی نیز به عنوان یکی از قطبهای صنعت نساجی در کشور مطرح است. این استان به دلیل جذب زائر و گردشگر میتواند به بازار خوبی برای فروش پوشاک ایرانی تبدیل شود. همچنین مرز مشترک این خطه با افغانستان و بخشی از آسیای میانه به عنوان یکی از بزرگ ترین بازارهای صادراتی، بستری مساعد را در این بخش فراهم کرده است. بنابراین استان خراسان رضوی نیز مزیت بالقوهای در عرصه تولید و بازاریابی پوشاک دارد، حال باید با برنامه ریزی دقیق شرایط مطلوب تری در این عرصه برای استان ایجاد کرد.
اما آن چه که قابل کتمان نیست، رکود حاکم بر این صنعت است که بخشی از آن، به دلیل قاچاق و ورود محصولات این بخش از مسیرهای غیررسمی رخ میدهد. آمارها میزان قاچاق پوشاک را قریب به 2.5 تا 2.7 میلیارد دلار تخمین میزنند در حالی که میزان واردات رسمی پوشاک براساس آمار گمرک 61 میلیون دلار اعلام شده است. همچنین بنا بر اعلام سازمان ملل، کشورهای مختلف حدود یک میلیارد دلار پوشاک به ایران صادر کردهاند که اگر این آمارها را باهم مقایسه کنیم، نتایج قابل تاملی به دست میآید. اکثر این پوشاک از چین و ترکیه وارد ایران میشود و حتی در گمرک کشورهای مبدأ نیز ثبت نمیشود.
نبود کنترل و نظارت دقیق از سوی سازمانهای مربوط، باعث شده تا علاوه بر واردات قاچاق، شاهد آن باشیم که حتی قوانین موجود در این حوزه نیز اجرایی نمیشود.
اما مشکل دیگر این صنعت، بالا بودن قیمت تمام شده محصولات داخلی است که بر رکود آن اثرگذار بوده و ظرفیتهای رقابت پذیری را در بازار داخلی و خارجی از تولیدکنندگان ایرانی دریغ کرده است.
نکته قابل توجه دیگر آن است که ما هنوز نتوانستهایم از تمامی ظرفیتهای صنعت پوشاک استفاده کنیم، با این حال مسلما سرمایه گذاری خارجی از طریق ارتباط با دنیا و سرمایه گذاریهای مشترک با برندهای دنیا میتواند به رشد و توسعه این صنعت کمک کند. به طور مثال یکی از راههای رشد این صنعت انتقال دانش فنی این حوزه به کشور است.
هم اکنون نیز کشورهای بسیاری از جمله ویتنام، بنگلادش، پاکستان، چین و ترکیه در این عرصه فعال هستند، ترکیه از جمله کشورهایی است که به واسطه بعضی ساختارهای فرهنگی مشابه، میتواند در این زمینه الگوی ما واقع شود. حجم صادرات در صنعت پوشاک ترکیه بسیار بالاست و عمده صادرات آن به اروپا و آمریکا انجام میشود. بنابراین توسعه ارتباطات تجاری و بازرگانی و شناسایی بازارهای جدید از جمله راهکارهایی است که برای برون رفت از رکود صنعت پوشاک باید به آن توجه شود. با نگاهی به گذشته مشاهده میکنیم که در برههای صادرات پوشاک کشورمان رونق داشته و ایران با برندهای معروف اروپایی وارد کار شده است. هم اکنون نیز برخی از تولیدکنندگان با استفاده از همان دانش فنی که آن زمان وارد کشور شد، کالای با کیفیت و خوبی تولید میکنند.
در پایان باید اذعان کرد، این صنعت برای تداوم فعالیت خود و ارتقای ظرفیتهایش نیازمند حمایتهای دولتی است، البته منظور از حمایت، تزریق سرمایه و پول نیست، بلکه دولت باید قوانین دست و پاگیر موجود در این حوزه را اصلاح کند و با هدف تسهیل امور و بهبود فضای کسب و کار، گام بردارد.
توجه به این صنعت و تدوین سیاستها و راهکارهای علمی و عملی برای توسعه آن دارای اهمیت است چرا که تامینکننده اهداف اقتصادی کشور بوده و به رونق درآمدهای غیرنفتی کشور کمک میکند. امید میرود که دولت با نگاهی جامع، بستر توسعه را در این دست صنایع فراهم کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.