به خاطر دو استکان چای، چهارنفر مجروح شدند
48 سال پیش در چنین روزی، روزنامه «خراسان» نوشت:
شب گذشته بین دو قهوهچی زد و خوردی در دروازه قوچان روی داد و یکی از آن دو به اتفاق سه نفر دیگر، در، شیشه و وسایل قهوه خانه دیگری را با چوب و لگد شکستند. قضیه از این قرار بود که به علت این که قهوهخانه این دو قهوهچی در یک محل و نزدیک هم قرار داشت، بر سر چای بردن به دکانهای آن محل، همیشه بین آنها دعوا بود و گاهگاهی به مشاجره لفظی بین آنها منجر می شد. متاسفانه این دو نفر نتوانسته بودند با یکدیگر صلح کنند و دکانها را برای بردن چای بین خود تقسیم نمایند. دیشب به علت دو استکان چایی که یکی از آنها به دکانی در نزدیکی قهوهخانه دیگری برده بود، بین این دو قهوهچی مشاجرهای درگرفت که با وساطت اهل محل خاتمه پذیرفت. ولی یوسف یکی از آن دو قهوهخانهچی، کینه همکار خود را به دل گرفته بود، پس از دو ساعت با سه نفر دیگر با چوب حرکت می کند و به قهوه خانه همکار خود می رود و به بهانهای جزئی دعوا را شروع میکند و او و سه نفر دیگر به جان علی و وسایل قهوهخانهاش میافتند و در و شیشه و سماور و قوری و وسایل دیگر قهوه خانه را خرد میکنند. مامورین پلیس که از این جریان اطلاع پیدا کرده بودند، در حین زد و خورد بدانجا می روند و یوسف و سه نفر دیگر با دیدن مامورین متواری میشوند. ولی مامورین پلیس پس از تعقیب، آنها را دستگیر میکنند و به کلانتری میبرند و علی را که بر اثر ضربات آن چهار نفر مجروح شده بود، به بیمارستان منتقل میکنند.
حیدر سر خود را به دیوار کوفت
بین دو نفر به نامهای حیدر و قاسم بر سر مبلغی پول در یکی از خیابانهای مشهد نزاعی درگرفت. حیدر میخواست پولی از قاسم بگیرد و قاسم نیز از دادن آن خودداری میکرد. ناگهان حیدر سر خود را به دیوار زد که شکست و بعد هم برای شکایت روانه کلانتری گردید.
مقابل چشمان حیرتزدهاش دوچرخهاش را ربودند
نصرا... در خیابان برای خرید سیگار توقف کرد و از دوچرخهاش پیاده شد. ناگهان مشاهده کرد که دوچرخه او را پسربچه پیراهن سفیدی سوار شد و رفت.
نامبرده در خیابان به دنبال دوچرخه خود میدوید ولی مرغ از قفس پریده بود. پاسبان گشت آن محل، او را به کلانتری هدایت کرد تا پروندهای تشکیل شود و سارق دستگیر گردد.