مراقب روی بد سکه اقتصاد هنر باشیم
«رضا احمدی» نویسنده و کارگردان تئاتر «خروس» که در جشنواره «چخوف» روسیه نیز موفق به دریافت چندین جایزه شد، درباره رونق این روزهای تئاتر خراسان می گوید: رونق تئاتر در مشهد محدود به سال 95 نبود، بلکه سال هاست که پر رونق ترین و جدی ترین هنر مشهد به حساب می آید و این حاصل حرکت در مسیر دانش افزایی، پایمردی و مرارت هنرمندان مشهدی و استمرار اجراهای عمومی در تمام طول سال است. آن چه که تئاتر را در سال گذشته بیش از همه در مرکز توجه قرار داد، کسب عناوین و جایزه های ملی و بین المللی بود که تا قبل از آن کمتر نمونه ای داشت. در هنر، جایزه ها هرگز نه ارزش داده و نه ستانده اند! تنها اگر جایزه هایی ارزشمند از جشنواره های خوش نام باشند،کمی انگیزه و شور ایجاد می کنند. اما عیار سنجش ارزش و آبروی یک اثر هنری با گرفتن یا نگرفتن جایزه که در بسیاری موارد حاصل ملاحظات غیر هنری بسیاری است، کار منصفانه و هنرمندانه ای نیست. این روشِ غیر مسئولانه، غیر هنری و آسان، مختص مسئولان بزرگواری است که خیلی وقتِ تماشا و نقد و ارزش گذاری ندارند!این گونه مشغولیات، دون شأن هنر و هنرمند، آن هم از نوع تئاتری و از جنس مشهدی آن است. احمدی می افزاید: درباره رونق تئاتر مشهد مایلم موضوع دیگری را هم تنها با هدف طرح مسئله و از سر دلسوزی، مطرح کنم.
بار ها گفته ایم و گفته اند که تئاتر مشهد و تماشاگرش، شریف اند، همواره روی پای خود ایستاده اند و حتی در بسیاری از موارد الهام بخش پایتخت نیز بوده اند. همین ویژگی ها، تئاتر مشهد را جذاب کرده و این جذابیت رونق آورده و رونق، افزایش فروش را موجب شده است. پول اما همواره فتنه می کند و در سال های اخیر موجب ورود افراد و جریان هایی به بدنه تئاتر مشهد شده که در هنرمندی و خیرخواهی ایشان به جد باید شک کرد. سکه اقتصاد هنر، دو رو دارد. مراقب روی بد آن باشیم.
دیالوگ دوست داشتنی من: «بیچاره ملتی که به قهرمان نیاز داره ...» (زندگی گالیله، برتولت برشت)
بازی ها در مسیر حرفه ای شدن است
محبوبه سلطانی بازیگر، طراح صحنه و لباس تئاتر با اشاره به سال پررونق و موفق تئاتر خراسان می گوید: سالی که گذشت سال پرباری برای بازیگری تئاتر بود وهنرمندان در این عرصه پیشرفت های قابل توجهی داشتند. استقبال از نمایش ها فوق العاده بود که نظیر آن را در مشهد نداشتیم حتی نمایش «سه خواهر» که کاری نسبتا پر محتوا و برای مخاطب معمولی سنگین بود، با استقبال مواجه شد. وی در خصوص رونق بیشتر تئاتر می افزاید: پیشنهاد من این است که سالن های تئاتر اختصاصی و برای کارهای جدی و کمدی از هم تفکیک شود، تماشاچی فضا را بشناسد و بداند مثلا در فلان سالن کار کمدی موزیکال یا جدی در حال نمایش است. این هنرمند خطه خراسان درباره حرفه خود یعنی بازیگری می گوید: بازیگری در تئاتر به سمت حرفه ای شدن حرکت می کند و فضای بازی ها تغییر کرده است. ما تماشاچی خارجی داشتیم که به تماشای کار نشسته و از آن خوشش آمده و برایش جذاب بوده است.
دیالوگ دوست داشتنی من: «کنار خلیج بلوطی سبز و زنجیری زرین بر بلوط. بلوطی سبز ،گربه ای سبز، زندگی بی ثمر، دیگه برام فرقی نمی کنه کنار خلیج یعنی چی...» (سه خواهر، چخوف)
گریم؛ برگ برنده کارگردان ها شده است
سمیه ارقبایی در هنر چهره آرایی تئاتر مشهد نامی آشناست. او می گوید: من برای چهره آرایی (گریم) خیلی تلاش کردم و خوشحالم که می بینم تلاش هایم به ثمر نشسته و گریم این شهر در جشنواره فجر قابل مشاهده شده است. وی با بیان این که خوشبختانه گریمورهای بیشتری امروز در تئاتر مشهد فعال شده اند، می افزاید: تئاتر مشهد روزهایی را گذراند که از گریم چیزی جز یک اسم نمی دانست اما اکنون این هنر برای کارگردان ها برگ برنده است و حالا ما می توانیم در جشنواره فجر با گریمورهای تهران رقابت کنیم و آن ها را پشت سر بگذاریم که این یک موفقیت بزرگ است. او می افزاید: هر چند معتقدم مطرح شدن نام یک فرد بی تخصص به عنوان طراح گریم، یک گاف به حساب می آید اما مردم گریم خوب و بد را کاملا می شناسند و خوشحالم از این که میدان رقابت به رشته گریم نیز سپرده شده است. به هر حال من همچنان تشنه آموختنم و می خواهم تمام تکنیک های جدید جهانی را برای تئاتر مشهد و برای همه آن هایی که ارزش گریم را می دانند خرج کنم.
دیالوگ دوست داشتنی من: «روی صحنه یکی زنده است چون جرأت مرگ نداره، یکی می میره چون جرأت زندگی نداره. اون می گفت زندگی با جرأت و مرگ با جرأت!» (خاطرات هنرپیشه نقش دوم، بهرام بیضایی)
با هم مهربان تر باشیم
مسعودعقلی، بازیگر و کارگردان تئاتر می گوید: تئاتر مشهد در سال 95 و سال ها قبل که گذشت به اذعان همگان حرکت رو به جلویی داشته است، اجراهای عمومی موفق تر از همیشه بوده، در جشنواره ها اقبال داشته و چرخ اقتصاد تئاتر سریع تر چرخیده که این به ماند گار شدن هنرمندان کمک می کند. عقلی معتقد است که تئاتر مشهد نشان داده می تواند در شرایط سخت هم حیات داشته باشد و سلسله اتفاقات دست به دست هم داده تا امروز تئاتر خراسان بر قله موفقیت بایستد که درک آن فهم تاریخی می خواهد. وی می افزاید: امیدوارم این اتفاق نیفتد که هنرمندان تئاتر مشهد برای موفقیت ها دنبال سهم خواهی باشند زیرا موفقیت در این عرصه یک کار گروهی است. اما این مشکلات در سالی که گذشت پررنگ تر دیده شد و آدم های تئاتر مشهد با هم نامهربان برخورد کردند، انگار وقتی که موفق می شوند کمتر همدیگر را دوست دارند. باید با هم مهربان تر باشیم.
دیالوگ دوست داشتنی من: «دوالپا: نمی شد یکی پیدا کنی که قیافش شبیه آدم باشه؟ ماهر: اون دوره گذشت قربان؛ حالا مردم شبیه لباسشون هستن» (خاطرات هنرپیشه نقش دوم، بهرام بیضایی)
لزوم تبلیغات بیشتر برای دیده شدن تئاتر
«امین رضایی اردانی» کارگردان تئاترهای موفقی چون «بیستون می تازد» و «فراموش شدگان»، حرف هایش را با گلایه آغاز می کند و می گوید: تئاتر کمتر تبلیغ می شود و عده زیادی از مردم هنوز نمی دانند تئاتر شهر مشهد کجاست! در حالی که این شهر چند میلیون جمعیت دارد و حداقل یک سوم آن ها توان دیدن تئاتر را دارند. وی با اشاره به وجود برخی کاستی ها در حوزه هنری از جمله کمبود بودجه، می افزاید: ما تئاتری ها سعی می کنیم دیگر به این کاستی ها فکر نکنیم چون سال هاست بر همین روال بوده، بنابراین باید به چیزهایی فکر کنیم که قابل تغییر است، مثل تبلیغات. تئاتر یک کشور بخش مهمی از فرهنگ یک کشور است و مطمئنا تبلیغات، به رشد آن کمک می کند. طبیعتا با توجه به اوضاع اقتصادی امروز، خرده گرفتن از نبود بودجه صحیح نیست و نمی توانیم توقع بیجا هم داشته باشیم. اما از طرفی هم ما به تنهایی توان تبلیغ و پرداخت هزینه آگهی زدن و تبلیغ در صدا و سیما و بیلبورد های شهری را نداریم و نیازمند همراهی بیشتر رسانه ها هستیم تا اجراهای عمومی را برای مردم اطلاع رسانی کنند. در کشورهای دیگر خبرنگار و عکاس پیش از اکران در یک پیش نمایش، تئاتر را می بینند و بمب خبری اتفاق می افتد و مردم آگاه می شوند که چنین نمایشی در حال اجراست، باید چنین اتفاقی در ایران هم بیفتد و از هنرمندان حمایت شود.
دیالوگ دوست داشتنی من: «می خوام چشمای پدرمو برگردونم، تا دوباره منو ببینه، از نزدیک، تا بتونم ازش بپرسم، داری چی می بینی پدر؟» (بیستون می تازد، امین رضایی)
کدام نهاد از تئاتر مشهد حمایت می کند؟
«سعید صادقی» یکی دیگر از هنرمندان تئاتر مشهد است که با او گفت و گو می کنیم. او می گوید: سال گذشته تئاتر خراسان به خصوص مشهد در عرصه های مختلف همه را شگفت زده کرد اما این ها نباید مقطعی باشد. مشکل ما مقطعی بودن است یک فصل خوب ظاهر می شویم و بعد فراموش می شود. حضور سال 95 باشکوه بود اما تکرار این موفقیت ها برنامه ریزی طولانی مدت می خواهد. باید به این فکر کنیم که آیا به این جایگاه می توانیم تکیه کنیم؟ دستاورد این موفقیت برای تئاتر چیست؟ کدام هنرمندی که در جشنواره های داخلی یا خارجی موفقیتی کسب کرده برایش اتفاق خاصی افتاده است؟ کدام جشنواره یا کدام سازمان داخلی و خارجی بعد از موفقیت های کسب شده، از تئاتر مشهد حمایت می کند؟ وی می گوید: تئاتر ما پویا است و نسبت به سایر شهرها حرفی برای گفتن داریم اما نباید شگفتی یک سال باعث رکود در آینده شود. به همین دلیل برای رسیدن به این امر به برنامه ریزی بلند مدت و ارتقای آموزش نیاز داریم. صادقی همچنین با بیان این که ورود بازیگران به عرصه تئاتر خود جوش است، می افزاید: چون پایه و اساس اصولی در این وادی وجود ندارد و برنامه ریزی طولانی مدت در این زمینه نداریم از لحاظ مدیریتی ورود بازیگر به عرصه تئاتر بدون نظارت و برنامه است و برای آن اصول خاصی وجود ندارد؛ یعنی گزینشی صورت نمی گیرد در حالی که باید برای آن ساز و کاری تعیین کرد. صادقی به این نکته هم اشاره می کند که اهالی تئاتر مشهد انسان های شریف و قانعی هستند و ما بیشتر از همزبانی به همدلی نیاز داریم.
دیالوگ دوست داشتنی من: ««شمع هایت را خاموش کن لورا! این روزها دنیا با رعد روشن می شود» (باغ وحش شیشه ای تنسی ویلیامز)