تشرف 5 هزار مدد جوی آذربایجان شرقی به حرم امام غریب ...
گروه فرهنگی- شوق زیارت در چشم هایشان موج می زند، چشمانی که بعد از گذشت یک عمر زندگی، این روزها برای اولین بار است که گنبد طلایی امام مهربانی ها را می بیند. همین عشق و ارادت غریب آنها را مجاب کرده تا در روزگار سالمندی از کیلومترها فاصله با مشقت فراوان، سختی مسیر 27 ساعته ریلی از آذربایجان شرقی تا مشهدمقدس را به جان بخرند. حالا به واسطه خیرخواهی نیکوکاران نیک اندیش، فرصتی یافتهاند تا چند روزی در فضای بارگاه ملکوتی حضرت رضا(ع) نفسی تازه کنند و لبیک گویان در زیارت امام رئوف از ثواب 70 حج اغنیا بهره مند شوند.به گزارش خراسان، صبح روز گذشته 5 هزار مدد جوی تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) آذربایجان شرقی با تشرف به حرم مطهر رضوی، در رواق دارالمرحمه گرد هم آمدند تا عاشقانه های زیارتشان را از این رواق نورانی آغاز کنند.
انگار تازه متولد شده ام
دقایقی در میان آن ها می نشینم، در گوشه ای از رواق کنار یکی از ستون ها پیرمردی را می بینم که عصایش را کنارش گذاشته است و لبخندی به لب دارد. از او درباره حس و حال حضورش در حرم می پرسم و پیرمرد 79 ساله می گوید: از شوق زیارت و لذت حضور در حرم، نه ضعف پیری را حس می کنم نه کسالت های همیشگی ام را، انگار تازه متولد شده ام. وی که از شهرستان اسکو ، دهستان جزیره روستای چم ( یکی از مناطق محروم استان آذربایجان شرقی) به مشهد آمده است، با صدایی نحیف می گوید: خداوند خیر دنیا و آخرت بدهد به کسانی که متولیان این زیارت شده اند.
نائب الزیاره همسرم هستم
در حالی که دست هایش را روی زانویش می کشد با اندوهی از جنس حسرت، می گوید: کاش همسرم هم می توانست در این سفر همراهی ام کند. علت را که جویا می شوم می گوید: او به قدری ضعیف شده است که دیگر توانایی همراهی من در این سفر را نداشت و من در تمام طول حضورم در مشهد، نائب الزیاره او و دیگر دوستان و آشنایانی هستم که دل در این حرم دارند.
از آخرین زیارتم 50 سال می گذرد...
با یکی دیگر از مددجویانی که همراه این کاروان 5 هزار نفری به حریم رضوی مشرف شده است، همکلام می شوم. به آخرین تشرف خود به مشهد در سال 1343 در ایام جوانی اش اشاره می کند و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده با همان زبان محلی خود پاسخ سوالم را می دهد که «حاج شیخی» یکی از مسئولان کاروان حرف هایش را برایم ترجمه می کند: حدود 50 سال از آخرین حضورش در مشهد می گذرد ، این اولین بار است که توانسته است همراه با همسرش به زیارت امام رضا (ع) بیاید. در طول صحبت هایمان این پیرمرد 80 ساله که سرشار از احساس است، چشمانش بی وقفه اشک شوق می ریزد و می گوید: از روستای مجارشین آذربایجان توفیق یافته ام که چند روزی مهمان امام مهربانی ها باشم. خودش را موذن روستای مجارشین معرفی می کند و در کنار تمامی خواستههایش از امام رضا (ع) می گوید: آرزو داشتم در صحن و رواق های حرم مطهر موذن باشم و با عمق جانم در این آستان مقدس اذان بگویم.
اولین زیارت مادری 62 ساله
به همراه یکی از مربیان کاروان به جایگاه بانوان می رویم، مادری را می بینم که چادر رنگی به سر کرده است و شوق حضورش در حرم مطهر در چهره اش موج می زند چند دقیقه ای با وی همکلام می شویم و او نیز با همان زبان شیرین ترکی پاسخ می دهد و سخنانش برایم این طور ترجمه می شود: از شهرستان هریس شهر کلوانق به حرم مطهر مشرف شده و از این موضوع بسیار خوشحال است. این مادر 62 ساله که برای اولین بار است به مشهد مقدس مشرف می شود، از امام رضا(ع) سلامتی و شفای مریضان را طلب می کند و با همان حال و هوای مادرانه خود از حاجاتش می گوید: از امام رضا (ع) برآورده شدن حاجاتم را که رونق و سرو سامان یافتن زندگی فرزندانم است، می خواهم.
احساس رهایی در آستان تو
یکی دیگر از این مددجویان که بعد از گذشت 60 سال برای اولین بار توانسته است در قالب طرح «شوق زیارت»، قدم در آستان مقدس امام رضا(ع) بگذارد، می گوید: از هنگامی که اعلام کردند برای زیارت مشهد مقدس انتخاب شده ای تا لحظه ای که گنبد طلایی امام رضا (ع) را دیدم، در وجودم احساس شادی و رهایی می کردم. حس و حال عجیبی دارد، اشک می ریزد و این جمله را بر زبان می آورد: یا امام رضا(ع)؛ سَن مَنِ دعوت اِئلدین (یا امام رضا(ع)، خود شما من را دعوت کردید.)