عبدالهی- 37 سال قبل بود. زمستان 1357، مشهد. «مهری» آن روزها 13 سال داشت و زیباترین روزهای دوران تحصیلش را سپری میکرد. پر شور و پر اشتیاق، سر زنده و پر هیاهو. «الهه» هم آن روزها 12 سال داشت و در مدرسه پردیس درس می خواند. دوستی این دو دختر نوجوان، صمیمانه و دلنشین بود؛ همراه و همدل، همفکر و همزبان. اما گویا تقدیر بر این بود که چشم های زمینیان فرصت چندانی برای تماشای این دوستی آسمانی نداشته باشند. دی ماه 57 مشهد آبستن حوادثی خونین شد و سرنوشتی را برای «مهری» و «الهه» رقم زد که...
37 سال بعد؛ مدرسه دخترانه فرزانگان
مدرسه دخترانه «فرزانگان»، مدرسه ای در خیابان آخوند خراسانی و در محدوده خیابان ها و میدان هایی از مشهد است که نامشان در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شده است: میدان 10 دی، چهار راه شهدا، چهار راه لشکر، ... .
صبح پنج شنبه سوم دی ماه، مدرسه دخترانه فرزانگان مشهد روز متفاوتی داشت. روزی متفاوت، کلاس درسی متفاوت، معلمانی متفاوت. روی تابلوی کلاس درس نوشته شده بود: «موضوع نقاشی: الهه و مهری» و در کنار این تابلو دو تصویر خودنمایی می کرد: تصویری از شهید «الهه زینال پور» و شهید «مهری زارع». سلطانی، مدیر فرهنگسرای انقلاب مشهد باب سخن را گشود و بعد از آن معلمان این کلاس درس شروع به صحبت کردند؛ «اقدس زارع» خواهر شهید مهری زارع، «وجیهه صنعت باف» دوست هم محله ای مهری و «انسیه رفاهی» همکلاسی او.
خانم «جعفری» هم یکی از همکلاسی های الهه بود که در این کلاس درس حاضر شده بود تا خاطراتی از سال 57 را برای دانش آموزان امروز مدرسه فرزانگان روایت کند. زیباترین لحظه این کلاس درس و البته دردناک ترین آن، شاید همان زمانی بود که همکلاسی قدیمی شهید الهه زینال پور، توان فرو خوردن اشک هایش را نداشت و اشک ها با زمزمه جمله ای، روی گونه هایش نشست: چقدر غافل بودیم، 37 سال از شهادت الهه و مهری می گذرد و تازه امروز دور هم جمع شده ایم و می خواهیم از آن ها سخن بگوییم ... .
2 شهید نهم دی ماه مشهد
روایت خاطرات آغاز شد و معلمان، خصوصیات اخلاقی و رفتاری الهه و مهری را برای دانش آموزان این کلاس نقاشی توصیف کردند. دختران کلاس، به بازگویی این خاطرات گوش فرادادند تا با دو دانش آموز شهید 12 و 13 ساله دی ماه 57 مشهد آشنا شوند و بتوانند جلوه ای از حضور آن ها را در روزهای حماسه و خون به تصویر بکشند. این بخشی از خاطراتی است که بیان شد تا غبار 37 ساله را از نام دو شهید نوجوان نهم دی ماه سال 57 مشهد کنار بزند:
تانک وارد جمعیت شد...
نهم دی ماه 57 بود. آن روز هم قرار شد مردم در خیابان جمع شوند و تظاهرات کنند. کارکنان استانداری پیوستگی خود به نهضت انقلاب را اعلام کرده بودند و مردم همراه با روحانیون و علمای بنام مشهد، در حمایت از این اقدام در خیابان های اطراف استانداری جمع شده بودند. اما ارتش طاقت این حضور مردمی را نداشت و تانک های خود را در اطراف استانداری مستقر کرد. تانک ها مدام در خیابان های منتهی به استانداری حرکت می کردند تا رعب و وحشت به دل مردم بیندازند و آن ها را متفرق کنند. اما هیچ حربه ای برای مقابله با مردم انقلابی مشهد کارساز نبود.
همه متحد شده بودند، دلشان قرص بود و حتی حرکت تانک های غول آسای ارتش در خیابان ها هم آن ها را نمی ترساند. الهه و مهری هم آن روز در جمع مردم بودند. دو نوجوان دانش آموز به همراه خانواده به خیابان های منتهی به استانداری آمده بودند. تانک ها به سرعت در خیابان در حرکت بودند و مردم هم تلاش می کردند با گذاشتن مانع بر سر مسیر، نزدیک شدن آن ها به مردم را دشوار کنند. یکی از تانک ها از راه رسید، الهه و مهری در کنار بقیه مردم رو در روی آن ایستاده بودند و انگار ترسی از نزدیک شدن آن نداشتند. تانک با الهه برخورد می کند و او روی زمین می افتد. مهری به سمت او می رود تا بدن دوستش را کنار بکشد اما لباس خودش هم به شنی تانک گیر می کند و او را روی زمین می کشاند. نام الهه آن روز در فهرست شهدای نهم دی ماه مشهد به ثبت می رسد و مهری هم که در آن حادثه به شدت مجروح می شود، 3 ماه و 15 روز بعد به خیل شهیدان آن حادثه می پیوندد و بار دیگر نام او و الهه در کنار هم قرار می گیرد تا دوستی شان تا همیشه تاریخ ماندگار بماند.
حماسه نهم دی ماه 57 مشهد تا فردای آن روز ادامه یافت. خیابان های مشهد مقدس در روز یکشنبه دهم دی ماه نیز حضور مردم انقلابی در مبارزه با رژیم پهلوی را به نظاره نشست و با جانفشانی آن ها، این روز به یکشنبه خونین مشهد شهرت یافت؛ روزی که زمینه را برای پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه 57 مهیا کرد.